2794

بدبین شدن به همسرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 2188 بازدید 3 تبادل تجربه

سلام 

من چند وقت پیش در گوشی شوهرم چیزهایی دیدم که خیلی ازش دلخور شدم چون در زندگیم هیچی کم نذاشتم براش همون روز ازش پرسیدم که چرا اینکارو کردی اونم انکار کرد منم میخواستم برم خونه مامانم اما خیلی التماس کرد یک فرصت بهش بدم منم موندم ولی بعد یک مدت خودش قبول کرد گفت اشتباه کرده فقط شیطونی کرده قسم خورد با کسی رابطه عاطفی و جنسی نداشته .من کارم به روان پزشک کشیده رفتم میگه باید عادت کنی این چیزها طبیعیه اما من نمیخوام. دلم یک زندگی عاشقانه میخواد و گرنه ازدواج نمیکردم شوهرم خیلی حالش بده و بهم بیش‌تر توجه میکنه با اینکه خیلی اذیتش می‌کنم بازم هیچی نمیگه اون میگه هرکار بکنی بازم دوست دارم ‌میگه هرکاری می‌کنم تا حالت خوب بشه خیلی دوستش دارم اما ازش توقع نداشتم الان می ترسم دوباره بهش اعتماد کنم بازم این اتفاق بیفته خیلی بدبین شدم باید چیکار خیلی میترسم از خیانت 

اطلاعات تکمیلی

جنسیت زن
پاسخ مشاور

مشاور خانواده و کودک

سلام دوست عزيز


متاسفم كه برای اين مشكل به روانپزشكی مراجعه كردين كه همچين حرفی رو به شما زدن.شما برای اين كار اول از همه بايد با همسرتون صحبت ميكردين.منظورم از صحبت يک مكالمه ای كه منطقتون روشن باشه و اين دل شكستگی ها رو برای چند دقيقه ای نگهش ميداشتين

بهتره كه حرف های همسرتون رو بشنوين.چيزی كه مهمه اينه كه شما خودتون رو مقصر ندونين خيلی از وقت ها اين اتفاقات به خاطر كم گذاشتن شما نيست و به خاطر ضعف های شخصيتيه و ...طرف مقابل هستش.

شما در اولين فرصت به يک مشاور خانواده و زوج درمانگر مراجعه كنين و قبلش كمی تحقيق كنين كه باز با همچين افرادی برخورد نداشته باشين.

با اذيت كردن همسر و ابراز عشق  ايشون به شما مسئله حل نميشه و فقط مسائل بيشتری داره اضافه ميشه كه الان ممكنه متوجهش نباشين چون هر كسی يک صبری داره اگر مسئله درست باهاش برخورد نشه دلسردی به وجود مياد و ممكنه كه حتی شما يا همسرتون بگين خب حالا شد ديگه چی كار كنم و يک رفتار نادرست ديگه انجام بشه فقط به خاطر نا اميدی و خسته شدن از تلاش كردن و جوابی نديدن.

پس لطفاً هر چه زودتر به يک مشاور خانواده كه اعتبار و كار درستی داره مراجعه كنين و ديگه به رواپزشک محترم مراجعه نكنين. 

تجربه شما

login captcha

خیلی با خانم‌مشاور موافقم اون روانپزشک اصلا حرفشون نه علمیه نه واقعیه اینکه این اتفاقات طبیعیه بدترین حرفیه که تو این شرایط زده بشه غیر از اینکه معنی این صحبت ناامیدی کامل هست یعنی باید پذیرفت خیانت باهرنوعش در زندگی طبیعیه و باید باشه واقعا متاسفم واسه این نظر 


ولی عزیزم سعی کن ببخشی .....هرچند سخته

من اون اوایل ازدواچ خیلی کنجکاوی میکردم در گوشی شوهرم ولی بعد به خودم گفتم آخه اگر بفهمی با کسی رابطه داشته میخوای چی کار کنی نمیتونم طلاق بگیرم بزارم برم که پس تصمیم گرفتم دیگه بیخیال شم الان خیلی راحتم اگر کاری هم بکنه دوست ندارم بفهمم

شوهرم منم همچین کاری کرد و اصلا پشیمون هم نیست و در کمال وقاحت تو چشمم میگه من با همکارم حرف خصوصی داشتم به تو ربط نداره. منم خیلی حالم بده خیلی بد. بارها بهش تذکر دادم ازش خواستم ادامه نده به هر عنوانی که هست. ولی اون رابطه خیلی براش ارزشمند بود حتی از رابطه دو نفرمون .

نذاشت پیاماشونو ببینم یا با خانم حرف بزنم تا وقتی خودش باهاش هماهنگ کرد