ترمیم رابطه آسیب دیده من و دخترم

دختر ده ساله ای دارم که از ابتدا از نوشتن مشق بیزار بود در بقیه موارد مشکلی در یادگیری نداشت و با اصرار و تاکید من این موضوع پر رنگ شد، این که از معلم ها خوشش نمی آمد رو کاملا قبول دارم کلا از قانون زیاد دست و پا گیر و سخت گیری زیاد خوشش نمی یاد و راحتی حتی در پوشش و درس و قانون خونه و مدرسه خیلی براش مهمه، خونسرد در ظاهر و همیشه در حال لبخند، امسال با تغییر مدرسه و ابراز رضایت زیادش از معلم و مدرسه خوشحال بودم و این که با توجه به بارداری سخت من و این که باهم صحبت کردیم که باید به من تکیه نکنه و سال چهارمه کمی از وابستگی در بیاد و کامل پذیرفته بود اما با ورود به مدرسه اتفاق خوبی نیوفتاد، در کنار مدرسه در باشگاه رزمی کار می کرد و کاملا موفق بود و از تابستون به خاطر تنبیه های حین تمرین و سخت گیری رزمی کارهای بزرگتر ابراز نارضایتی کرد که من دیگه باشگاه نمیرم و البته با مخالفت ما روبرو شد که رزمی با سخت گیری همراهه هر باشگاهی بری همینه و تمرین زیاد لازم هست و به زور فرستادیم و این مدام تحلیل رفت در تمرین و انگیزه، از اول مهر هم با این که معلم بسیار آروم و مهربان داره و خودش دوستش داره ولی تکالیف رو نمی نویسه و به دروغ میگه ندارم و دیروز گفت نوشتم بعد از سه ساعت رفتم دیدم یک خط نوشته و بقیه دفتر خط خطی شده، عصبی شدم و دهن به دهن و بعد هم کتک، این سه هفته سه بار کتک خورده، از طرف پدرش هم تهدید شده از خونه بیرونش میکنه، خیلی رابطمون خراب شده از ابتدای سال تحصیلی. از اول  تشویقش کردیم، لمسی کلامی محبت تذکر دادیم محروم کردیم تهدید و کتک و قهر ولی هر روز بدتر از قبل بسیار بد، این موضوع کل زندگی رو تحت تاثیر قرار داده، دیشب گفت با یکی از بچه ها قهر کردم البته مامان اون نمیخواد حرف بزنه، یواشکی از مادرش پرسیدم این ها چشون شده گفت دخترت گویا قلدر شده تو مدرسه و تو سر بچه ها میزنه و همه ازش شاکی شدن، از خودش پرسیدم کسی تو کلاس شده دوستش رو بزنه گفت نه گفتم یک وقت شیطون تو جلدت نره حتی به شوخی این کارو کنی ها و کلی در این مورد حرف زدم باز پدرش اومد و تهدیدهارو شروع کرد، شب ادراری داشته تو این یک ماهه،معلم گفته تا نخواستمتون مادرها به مدرسه نیان، نامه نوشته بودم بدم به معلم ولی این بحث کتک زدن یکی دوتا از بچه پیش اومد پشیمون شدم، گفتم اگر چیزی باشه معلم احضار میکنه، دخترم ادعا داره کهبغل دستیش تو کلاس اذیتش میکنه و نرمال نیست این دخترو می شناسم  از سال‌های قبل و مورد دار هست، میگه مدام شکایت منو میکنه، احتمال میدم البته این واکنش نشون میده ولی یک سری از رفتارهاش رو به این دختر نسبت  میده، و این بی رغبتی شدیدش به درس و مدرسه که امسال این قدر جدی شده شاید علتش این مشکلات دوستانه باشه. البته خودش ادعا داره از موضوع قهر و دوست خوب نداشتن تو مدرسه ناراحته، و این به خونه کشیده شده و این پیامدها رو داشته، رفتارهای من و پدرش از طرف دیگه، سختی بارداری و استرس من، کم ظرفیت شدن پدرش و رفتار های تهدید آمیزش، تمام اینها دست به دست هم دادن  وشده یک دختر لجباز و سرکش و کمی هم دروغگو البته میدونم از ترس چون قبلا اصلا دروغ نمی‌گفت، چطور آروم بشم و عذاب وجدان ازم دور بشه به خاطر این رفتار چند روزه، با معلم چه کنم، دخترم چی الان اوایل بلوغ و این رفتارها و تنش ها تاثیرش تا چند سال دیگه معلوم میشه، چطور راغبش کنم به این که نوشتن تکلیف چه در کلاس و چه خونه وظیفه اش هست چرا معلم تو کلاس میبینه این تو کتاب نمی نویسه و هیچی بهش نمیگه و ازش نمیخواد، شده مادر این همه درمانده باشه ممنون از راهنماییتون