2794

خیانت همسر و افسردگی

108 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام. من حدود چهل روز پیش یک بچه ۵ ماهه سقط کردم. پسر بود و من خیلی دلم‌ پسر میخواست تو دوران بارداریم خیلی اوضاع روحی و جسمی بدی داشتم. یا دعوام بود همش با شوهرم یا اینکه فهمیدم شوهرم خیانت میکنه و البته خودش انکار میکنه. بچمم از دست دادم یک دختر سه ساله دارم. دلم خیلی براش میسوزه آیندش چی میشه با این حال روحی من همش باهاش بد اخلاقم هرچی شوهرم‌ فشار میاره من به اون فشار میارم. تو بارداریم همش خون ریزی داشتم. شوهرم اصلا با من تفاهم نداره و همش دعوامونه جوری که به خانواده ها میکشه نهایت خوشیامون ۲۰ روزه  با اینکه انتخاب خودم بوده و عشق و عاشقی ولی به شدت پشیمونم.بارها به سرم زده فرار کنم برم ولی هم پدرم مشکل قلبی داره هم دلم به حال دخترم میسوزه که چه ببرمش با خودم چه نبرم ضربه میخورم. اینقدر از شوهرم بدم اومده ک با توجه به اینکه علاقه به رابطه جنسی داشتم نسبت بهش خیلی سرد شدم و میخوام اصلا رابطه نباشه. بی دلیل گریه میکنم میترسم به  مشاور مراجعه کنم چون هم بارها مراجعه کردم از زوج درمانی گرفته تا غیره ولی بی اثر و بی نتیجه بوده. و از طرفی میترسم مهر افسردگی و روانی بهم بچسبه و دخترمو با این دلیل حضانتشو بگیرن و البته بسیار خستم از اینکه بشینم از اول ماجرای این زندگیمو  واسه یک نفر تعریف کنم . احساس حقارت بهم دست میده. از هیچ تفریحی لذت نمیبرم شاید اونجا بخندم ولی در آخر دلم خوش نیست. ۳ بار دادگاه طلاق رفتم و بی نتیجه فکر خیانت کسی ک عاشقش بودم داره میکشتم. فقط بهم بگید من افسرده شدم .البته بهتون بگم نه جرات خودکشی دارم نه بهش فکر میکنم.فقط دلم میخواد برم با دخترم جایی که هیچکس نباشه همش فکر میکنم یک پشتیوانه مالی واسه خودم بسازم و برم با بچم.

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۵ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام عزیزم احساس عمیق همدردی مرا بپذیرید. باید برای حفظ سلامتی روح و روان خود کاری انجام دهید تا این فشار روانی و استرسی که شما را دچار آسیب شدید عاطفی کرده برطرف شود. تا به آرامش نرسید نمی توانید کاری از پیش ببرید. باید عرض کنم، این امری طبیعی است که وقتی با ناامنی و موقعیت تهدیدآمیزی روبرو می شوید، زنجیره ای از واکنش های هیجانی در وجودتان ایجاد می شود. در چنین شرایطی بجای اینکه دست به اقدامی تلافی جویانه زده و یا به فکر جدایی و طلاق بیافتید، باید چاره ای بیاندیشید. نباید اجازه دهید حالات شدید خشم و استرس بر شما غلبه کند و شما را از پای درآورد. برنامه روزانه یا هفتگی برای ورزش و پیاده روی داشته باشید برای آرامش خودتان و درمان افسردگی به روانپزشک مراجعه کنید شاید نیاز به دارودرمانی نیز باشد. در چنین شرایطی باید محبت خودتونو زیاد کنید و آرام آرام خلأی که در چندین سال زندگی بوجود آمده رو پر کنید. شاید این رفتار به تلافی روابط سردی که در زندگی داشته اید بوده است اما با درمان افسردگی احساسات شما بهبود می یابد و با توجه به سابقه عشق در زندگیتان، امید به بهبود روابط است. افزایش ارتباطات مثبت با یکدیگر، افزایش پذیرش تفاوتهای یکدیگر، کاهش سرزنش و تهدید یکدیگر، کاهش تحریکات آزاردهنده، افزایش مهارت های مکالمه و حل مسئله، کاهش افکار منفی درباره خود، همسر، دنیا، آینده و برنامه ریزی برای مشکلات ناگزیر تکرار شونده زناشویی مورد توجهتان قرار بگیرد. این روش ها شانس رد و بدل کردن رفتارهای مثبت را بالا می برد و علائم افسردگی را تخفیف می بخشد. موفق باشید.

تجربه شما

login captcha

ممنون از شما.