دوست خوبم سلام
با توجه به توضیحاتتون به نظر نمیرسه همسرتون فقط با تنهایی بیرون رفتن شما مشکل داشته باشند . نسبت به خانواده شما دیدشون منفی است .
دلیل بی اعتمادی به مادرتون رو پیدا کنید .
شما نزدیک یک سال و نیم با همسرتون عقد بودید حتما در این مدت زمان با خصوصیات اخلاقی همسرتون پی بردید . حتما پذیرفتید که ایشون ظاهر شما رو تغییر بدند.
باید خدمتتون عرض کنم افکاری که به طور عمیق به آن اعتقاد داریم و در خانواده ای بزرگ شدیم که این افکار ارزش محسوب میشده نمیتوانید تغییر بدید مگر اینکه خود همسرتون بخواهند وبرای این تغییر کمک حرفه ای بگیرند .
همسرتون رو همانطور که هست بپذیرید . و ببینید چرا فکر میکنند مادرتون قصد دارد زندگی شما رو بهم بزند . سعی کنید ابهامات رو برطرف کنید اما مراقب باشید از مادرتون طرفداری نکنید . این حس رو به همسرتون بدید که ایشون نفر اول زندگ ی شما هستند نه هیچکس دیگه .
در مورد احساساتتون با همسرتون صحبت کنید . این که شما نیاز به استقلال دارید مثل هر انسان دیگه ای اما آروم و به دور از تنش . و اینکه زمانی شما میتونید زندگی مشترک خوبی داشته باشید که حال هر دوی شما خوب باشد و این حال خوب رو وارد رابطه تون کنید. گام به گام جلو برید توقع معجزه نداشته باشید . با مذاکره و در نظر گرفتن احساسات همسرتون بدون تلافی و قهر کردن و... راه درست رو پیش بگیرید .
به خانواده تون بگید که اقدام کنن در جهت بهبود روابط بین خودشون و همسرتون . اگر کدورتی وجود داره بهتره حل بشه تا همسرتون بتونه به خانواده تون اعتماد کنه و مسائل کمتر بشه .
پایدار باشید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید