2794

با همکارم که پیشنهاد ازدواج داده چه برخوردی داشته باشم؟

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 239 بازدید 1 تبادل تجربه

ماجرا از اینجا شروع شد که یک شب به صورت تلفنی، یکی از همکارهای قدیمی (22 سال همکاریم) که رابطه بسیار بسیار دوستانه و با احترامی با همدیگه داریم، در مورد مساله طلاق صوری از من پرسید. من مطلقه هستم و پسرم یک سال از پسر این آقا کوچیکتر هست. ایشون زندگی بسیار موفقی دارند و یک فرزند پسر. بهشون گفتم برای سربازی پسرتون میخواهید اینکار رو کنید؟ گفتند بله و قصد داریم بعد از طلاق به صورت صیغه به زندگی خودمون ادامه بدیم. اون چیزی رو که اطلاع داشتم بهشون گفتم و در ادامه گفتم اینکار درست نیست. گفتن کلمه طلاق در محیط خانه و خانواده باعث دوری، کدورت و سردی میشه. این تماس ها و سوالات در این زمینه ادامه پیدا کرد. ما قبل از این هم ارتباط تلفنی داشتیم که بسیار محترمانه بود. 

کار به جایی رسید که ایشون و همسرشون واقعا دچار مشکل شدند و تصمیم به جدایی واقعی گرفتند. من بهشون گفتم با خانواده هاتون مطرح کنید که ایشون گفتند ما خودمون در این زمینه تصمیم گیری میکنیم. حتی گفتم برای استفاده از معافیت کفالت باید از تاریخ طلاق 30 ماه گذشته باشه ولی از قرار تصمیم خودشون رو گرفته بودند. خوب من به عنوان یک دوست واقعا از این مساله ناراحت شده بودم که زندگی شون داره از بین میره اون هم بخاطر مسائل واهی. تو صحبت های اولیه طلاق که با همسرشون داشتند خانم تمام حق و حقوق خودشون رو مطالبه کردن و در نهایت هم گفته بودن من کلی از مهریه ام رو دارم می بخشم تا بتونیم طلاق بگیریم. همسرشون حدود 6 ماه قبل یک جراحی سنگین داشتند و رحم و تخمدانها رو درآوردن. این خانم ماما هستند و بین 40 تا 44 سال سن دارند. به همکارم گفتم، همسر شما دچار افسردگی شده و شما نباید زیر بار طلاق برید. شما 20 سال زندگی موفق داشتید و نباید بخاطر این مساله زندگی خودتون رو بپاشید. ولی هیچکدوم زیر بار این نرفتن که به مشاور مراجعه کنند. بعد از مدتی ایشون گفتند من میخوام به شما اعتراف کنم که شما عشق اول زندگی من بودی و من از 22 سال پیش عاشق شما بودم. ولی بخاطر برخورد جدی و خشک شما و اینکه دیده بودم خواستگارهایی که بالاتر از من بودند رو شما رد کرده بودی، جرات نکردم که بیام خواستگاری. چون می ترسیدم کارم رو از دست بدم. من حتی با خانواده ام در مورد شما صحبت کردم و دایی ام اومد که شما رو ببینه (این قسمت رو من یادم هست و واقعا یه بار دایی ایشون بی دلیل اتاق من اومدن. همون 22 سال پیش).

22 سال پیش من یک دختر جوان بسیار زیبا و خواستنی بودم. خواستگارهای زیادی از محل کارم و فامیل و غریبه داشتم. ولی به دلایلی امکان ازدواج نداشتم که شرح این دلایل بسیار مفصله...، بخاطر اینکه قصد ازدواج نداشتم، خیلی خشک، جدی و حرفه ای برخورد میکردم. بعد از گفتن این ابراز عشق بهشون گفتم الان 20 و اندی سال از این مساله گذشته و شما باید شهامت ابراز این حرفها رو 20 سال پیش داشتی. نه الان.... شاید اگر سالها پیش مطرح میکردی، بازی سرنوشت چیز دیگه ای بود.....

بعد از کش و قوسهای فراوان با همسرشون در نهایت به وکیل مراجعه کردند تا قرارداد وکالت ببندند. وکیل هم این کارشون رو زیرسوال برده بود. تا اینکه خواهر خانم متوجه این مساله شد و با ناراحتی فراوان تصمیم خواهرش رو زیرسوال برده بود.

تو این فاصله ایشون به من پیشنهاد ازدواج دادن! من گفتم آقا شما یک فرد متاهل و متعهد هستی. این چه حرفیه که داری به من میزنی؟! گفتند نه دیگه زندگی ما تموم شده و من دیگه از زندگیم سرد شدم. گفتم شما الان عصبانی هستی. تحت فشار هستی. و اصلا تعادل در رفتار و گفتار نداری. گفتند نه من سالها بخاطر اینکه به شما این پیشنهاد رو ندادم، پشیمون بودم. از اون بدتر مدت زمانی که ما با هم در یک اتاق مشترک بودیم و من می دیدم که شما از رفتار همسرت رنج میبری، هر روز به خودم فحش می دادم که چرا به شما پیشنهاد ندادم. ولی نجابت شما و اینکه خودم هم تعهد ازدواج داشتم، دستم رو بسته بود. الان دیگه دستم بازه و نمیخوام اشتباه سالها قبل رو تکرار کنم.

گفتم آقای محترم شما بزار طلاق بگیری، بعد از طلاق هر وقت حالت سرجاش اومد، در این مورد صحبت کن. اصلا شاید بعد از طلاق نخواستی ازدواج کنی. شاید طلاق نگرفتی. شاید خواستی با کس دیگه ای ازدواج کنی.

گفت نه!  ما در نهایت جدا میشیم و من دارم از الان زنبیل خودم رو تو نوبت میزارم! تو این فاصله دختر شما به 9 سالگی میرسه و معافیت پسرت رو هم میگیری!

من اینجا اعتراف میکنم بعد از شنیدن این حرفها واقعا منقلب شدم. چندین شب تا صبح نخوابیدم. تمام تبعات ازدواج مجدد رو زیرو رو کردم. من دوتا بچه دارم. یک پسر 17 ساله و یک دختر 8 ساله. کلی به این فکر کردم که با ازدواج چه چیزی بدست میارم و چه چیزی از دست میدم و در نهایت به هیچ جوابی نرسیدم....

تو این فاصله ایشون با همسرشون به یک تفاهم و آشتی رسیدن. محل کار ایشون با اداره من متفاوت هست و بعد از این ماجراها بابت یک کار اداری من ایشون رو دیدم. مثل قبل خیلی دوستانه و رسمی باهاشون برخورد کردم. ولی باز گفتند من به قدری با شما احساس صمیمیت میکنم که به شما پیشنهاد ازدواج دادم. گفتم من نشنیده میگیرم چون شما تحت فشار بودی و یک چیزی گفتی گفتند نه. من از گفتنش پشیمون نیستم.

الان سوال من اینه که باید برخوردم بعد از این با ایشون چطوری باشه؟

اطلاعات تکمیلی

سن 46 جنسیت زن شغل کارمند وضعیت تاهل مطلقه
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

شما در بد مخمصه ای افتاده اید! الان سلامت روان شما در خطر است. نفر دوم یه رابطه هستی، رابطه ای که اون آدم هرگز همسرش را بخاطر شما رها نخواهد کرد چون مردان در این زمینه تعارف ندارند. گاهی اوقات علت خیانت تنوع طلبی است و گاهی بخشهای زندگی نکرده مرد است و ... که همه ناشی از عدم شناخت ازدواج است. این مردان معمولا دلایلی برای خیانت خود می آورند! همیشه زنانشون سرد هستند. همیشه بخاطر والدینشون ازدواج کرده اند! خائن خیالش از خونه اش راحته که دنبال این مسائل میره. معمولا مسائل حل نشده ای تو اون زندگی هست مثل خشم اعلام نشده مثل دلخوری های ریشه کرده، که با بحث خیانت برای همیشه میره تو لایه های زیرین روان شان. اون آقا باید بره مسائل خودش را حل کنه و شما را به چشم حل المسائل روحی نبینه. برای این رابطه وقت و حضوری نداشته باشید کم کم ذهنتون تخلیه میشه. موفق باشید.

تجربه شما

login captcha

سلام
ابتدا جا دارد شما را تشویق و تحسین کنیم که روی به این رابطه نیاورده اید و قبل از هر اقدامی مشورت نمودید. زیرا اگر کار از کار می گذشت پشیمانی و خسارت بزرگی برای شما بر جا می ماند.
اغلب آقایونی که خیانت میکنند یا بدنبال ازدواج موقت یا ازدواج چندم دائم مخفیانه هستند توجه کنید مخفیانه میگن که همسرمون به خودش نمیرسه، همسرمون آشپزی بلد نیست، هیچ توجهی به من نمیکنه، همسرمون تو رابط زناشوییمون سرده، نیازمون برطرف نمیشه، در حال جدایی و طلاق هستیم و خلاصه دنبال توجیه و بهانه میگردن که یجوری بگن همسرمون مشکل و عیب داره و اینها درحالیکه شاید هیچکدوم از این موارد هم اصلا واقعیت نداشته باشه...
اگر هم واقعیت داشته باشه مرد سالم و با اخلاق در وهله اول از طریق مشاوره کاربلد مشکلش رو حل میکنه ...
مردی که تمایل به حفظ حریم خانوادش داره، ابتدا مشکل رو شناسایی و بعد سعی در حل اون مشکل میکنه نه اینکه از همون اول آسون ترین راه رو انتخاب کنه ....
خيلی از افراد متأهل تنها به خاطر هوس و تنوع طلبی ( بالاتر گفتم با توجيهات بی اساس) اقدام به اينكار میکنند، كه حتی باعث سردی روابطشان با همسر اول خود می شود؛ چون ممكن است ناخودآگاه این زن را از لحاظ جنسی با زن خود مقايسه كند و وقتی زن خود را پايين تر ببيند به نوعی احساس كمبود و شكست در زندگی میكند. كم نيستند زندگی هايی كه به خاطر اين مسائل از هم پاشيده شده اند.
شما هیچ مسئولیتی در قبال ایشان ندارید و مراقب تخریب گری و هوس رانی ایشان باشید که ممکن است زندگی خوبی که دارید ویران شود. پس از هرگونه ارتباط خودداری کنید و ایشان را به دلیل نادرست بودن خواسته اش رد کنید و تا می توانید دیداری با او نداشته باشید.

بهشون بگین :
1_یا با همسرشون برن مشاوره و در پی ترمیم رابطه باشن (در این صورت شما باید ارتباطتون رو با این آقا قطع کنید وگرنه به احتمال زیاد شما قربانی هوس بازی ایشون میشین 👈مواردی که به فور در سایتهای مشاوره و حقوقی دیدم و خوندم و در دنیای واقعی هم اینگونه روابط قطعا چندین برابر هستن متاسفانه)
2_اگر ایشون ادعای عاشقی دارن و رابطشون قابل ترمیم نیست بهشون بگید که هر زمان که طلاق گرفتن برای ازدواج با شما اقدام کنن (نمیشه هم خدا رو خواست هم خرما) ولی حتما مطمئن بشین که رابطشون قابل ترمیم نیست نه اینکه شما باعث جدایی و طلاق یه زن و شوهر شده باشین .... و حتما حتما مطمئن بشن که واقعا طلاق گرفتن (چون شاید دروغ بگه طلاق گرفتیم)
خودتون رو هم جای خانم ایشون بذارین واقعا اگر همسر خودتون هم میخواست پنهانی با یه نفر ارتباط داشته باشه خوشتون میومد ؟

امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اَحِبُّوا لِلنّاسِ ما تُحِبُّونَ لِاَنفُسِکُم؛
برای مردم دوست بدارید آنچه را برای خودتان دوست می دارید.
تحف العقول، ص635


امام علی(ع):
بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ فَأَحْبِبْ لِغَيْرِكَ مَا تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا"
'اى فرزند عزيز، نفس خويش را ميزانى بين خود و بين ديگران قرار ده، پس از براى ديگران دوست بدار آنچه را كه براى خودت دوست ميدارى، و خوش ندار براى ديگران آنچه را براى خودت خوش ندارى'.

پرسش ها و پاسخ های مشابه

با شوهر فحاش چه برخوردی کنم؟

پاسخ سلام همراه عزيز ✋🏻ممنون از اينكه مارا انتخاب كرديددوست عزيزدر همه تعارض ها معمولا دو نفر سهمی دارند ،پس بهتر است سهم خود را در ايجاد تعارض ها بشناسيد و در صدد كم كردن آن باشيد .از خودتان بپرسيد سهم م...

عاشق همکارم شدم

پاسخ سلام دوست عزیز ممنون از اینکه مارا انتخاب کردید . دوست عزیز شما سعی کنید از طریق دوستان ایشان متوجه شوید که ایشان با کسی در رابطه هست یا نه ؟ ولی سعی کنید خیلی خودتان را درگیر نکنید چون اگر با کسی در ...

چه برخوردی با نوجوانم داشته باشم؟

پاسخ سلام و روزبخير باتوجه به صحبت هاي شما فرزندوتن احتمل قوي دچار بيش فعالي هست بخصوص اينكه رفتارهاي پرخطر زيادي داره و فعاليت رفتاري زيادي هم در مورد كارهاي مختلف مثل مسافرت و ... انجام ميده.پيشنها اول...

با خیانت همسرم چه برخوردی داشته باشم؟

پاسخ سلام خانم محترم. خیلی مسئله سخت و دردناکی هست. اگر نگران زندگی و مایل به ادامه رابطه تون هستید، همسرتون با همراهی شما حتماً باید به یک روانشناس و یا مشاور مراجعه کنند. رابطه شما و کیفیت آن لازمه بررسی...