سلام دوست عزیز
در واقع ما نسبت به لحظات و اوضاع کنونیمان توجه و آگاهی نداریم. توجه و آگاهی، شما را کاملا در لحظه واقعی قرار میدهد که میتواند یک تجربه معمولی مثل قدم زدن، بازی کردن با فرزندان یا صمیمیت با دوستان را به لحظهای تبدیل کند که میتوانید از آن لذت ببرید. بیتوجهی ما به کاری که میکنیم و لحظهای که در آن هستیم باعث میشود دائم اشتباهاتمان را تکرار کنیم و هرگز نسبت به اشتباهات خود آگاه نباشیم. مثلا سالها در دوستی که به نفعمان نیست باقی بمانیم یا مدتها به انجام کاری بپردازیم که اصلا علاقهای به آن نداریم یا سودی برایمان ندارد. هنگامی که نسبت به شرایط خود بیتوجه هستیم و آگاهیمان را بالا نمیبریم اصلا متوجه نمیشویم که واقعا مشکلمان چیست. در حالی که انگیزه و اشتیاق برای انجام هر کاری تنها عاملی است که با موانع بیگانه است و میتواند هر عامل بازدارندهای را از سر راه موفقیت بردارد.
اشتیاق و علاقه برای انجام کارها، نیرویی است که به انسانها کمک میکند تا تمرکز لازم برای به دست آوردن اهداف متعالی را پیدا کنند. این شور و شوق هیچ محدودیتی نداشته و از ارتباطات خصوصی بین انسانها تا امور روزمره را میتواند شامل شود. اشتیاق و علاقه چیزی است که زندگی را ارزشمند میسازد. اگر در زندگی شور و شعف وجود نداشته باشد، کمتر رویایی به حقیقت میپیوندد.
مطالبی که در زیربه آن اشاره میکنیم به شما میآموزد چگونه در کارهایتان موفق باشید و از زندگیتان بیشتر لذت ببرید:
زندگی در فردا:عده زیادی از ما آنقدر در زندگی برای فردا و زندگی در آینده و دائم به فکر آیندهبودن مهارت پیدا کردهایم که اغلب وقت بسیار کمی روی زمان حال خود صرف میکنیم.
در واقع ما یاد گرفتهایم چطور همیشه در نگرانی اتفاقات مهم آینده، لحظات حال را نابود کنیم و از بین ببریم. بنابراین این کاملا طبیعی است که دائم احساس یأس و نارضایتی میکنیم. آنچه این روند را مشکلتر میکند، این است که زمان در زندگی ما به سرعت می گذرد. عصر روزهای تعطیل یکی پس از دیگری سپری میشود، سال نو میآید و همچنان سنمان بالا میرود و ما در این فکریم که واقعا چه زود گذشت! فرزندانمان را میبینیم که درسشان تمام میشود و تشکیل خانواده میدهند اما ما احساس میکنیم انگار همین دیروز بود که کودکی بودند که ما برایشان قصه میخواندیم یا به آنها یاد میدادیم چطور درست غذا بخورند و... .
در واقع خوشبختی را باید در تکتک لحظاتی بیابیم که خیلی راحت آنها را از دست میدهیم.
مسلم است که ما نمیتوانیم از سرعتزمان بکاهیم و جلوی آن را بگیریم و متوقفش سازیم. ما از لحظهای که متولد میشویم تغییر میکنیم تا به انتهای زندگیمان میرسیم اما با تجربه لحظههای بیشتر، بهطور کامل و آگاهانه میتوانیم زمان را به شکل پرمعناتری تجربه کنیم. بسیاری از ما همیشه در فکر رسیدن به زمانی هستیم که بتوانیم از آن لذت ببریم و خوشبختی بیشتری را تجربه کنیم ولی معمولا برای بهدست آوردن خشنودی واقعی مسیر اشتباهی را طی میکنیم و از تجارب دیگران برای داشتن یک زندگی هدفمند و با معنی نیز بهرهای نمیگیریم. تصاویری که ما از خوشبختی داریم اغلب ریشه در ذهنیات غلط ما دارد؛ از این رو ما انتظارات بسیار غیرواقعی از خوشبختی در ذهن خود ایجاد کردهایم و آن را اتفاقی بزرگ میدانیم که همیشه باید منتظر آن بمانیم. در واقع خوشبختی را باید در تکتک لحظاتی بیابیم که خیلی راحت آنها را از دست میدهیم ولی ما طوری با آن برخورد میکنیم که انگار خوشبختی نوعی وضعیت است که باید روزی برای ما فراهم شود. اما اگر میخواهید بتوانید بیشتر از تکتک لحظات خود لذت ببرید، مجبور نیستید منتظر بمانید تا اتفاق خاصی برایتان بیفتد.
زندگی در گذشته:درواقع یکی از دامهایی که بسیاری از ما را اسیر خود میسازد، غوطهور شدن در مسائل ناگوار گذشته است که کوچکترین تغییری هم در آن ممکن نیست. اما برای رهایی از این مخمصه چه کار میتوان کرد؟
بهترین راه برای اینکه مسائل ناگوار را فراموش کنیم این است که ذهن را از افکار مزاحم مربوط به گذشته پاک کنید و در برابر افرادی هم که دانسته یا ندانسته میخواهند ذهنتان را به ناکامیهای گذشته سوق دهند و شما را از برخورداری از زمان حال بازدارند با جدیت ایستادگی کنید.
در اینجا نیز راهکارهایی ذکر میشوند که میتوانند شما را یاری کنند خود را از گزند رویدادهای ناگوار گذشته در امان بدارید:
- چیزهای تغییر ناپذیر را بشناسید.
- مراقب باشید که اطرافیان با اشاره به ناملایمات گذشته، شما را آزردهخاطر نسازند.
- به جای بایگانی کردن اشتباهات گذشته در ذهن خود، عواقب اعمالتان را بپذیرید و سعی کنید از خطاهای خود پند بگیرید.
حس شادمانی:اگر خواهان این هستید که واقعا لذت و حال خوش را تجربه کنید بهترین راه این است که منتظر هیچ چیز و هیچکس نمانید منتظر نباشید تا آخر هفته بیاید تا شما بتوانید تفریحی داشته باشید. داشتن حال خوب و لذتبردن از لحظهها تنها منوط به بودن در تعطیلات نیست. شما حتی میتوانید هنگام کارکردن و تلاش برای زندگی بهتر نیز از کار و تلاش خود لذت ببرید.
ممکن است واقعا از کاری که طی روز انجام میدهید یا از انجام شغلی که دارید، نتوانید لذت ببرید. اما فراموش نکنید. کار شما، شغل شما نیست. کار واقعی شما آن اقدامی است که برای تقویت روح و خود واقعیتان انجام میدهید. کار واقعی درسی است که شما برای آموختن آن به این دنیا آمدهاید و کار شما همان هدف شماست.
کار واقعی، یعنی یاد بگیرید که چگونه رفتاری دلسوزانه با دیگران داشته باشید، چگونه خودتان را حتی با تمام اشتباهات و عیب و نقصهایتان دوست داشته باشید، دیگران را ببخشید و خودتان را دوست بدارید. وقتی ندانید هدف یا وظیفه واقعیتان چیست، ممکن است از انجام شغل هر روزتان منصرف شوید یا فکر کنید که آن را درست انتخاب نکردهاید.
منتظر نباشید:اما بدانید شما هر چقدر هم که شغل کسلکننده و ناخوشایندی داشته باشید، معنایش این نیست که نمیتوانید کاری را که وظیفه اصلی شما در این دنیاست، انجام دهید.هنگامی که بدانید کار واقعی شما چیست میتوانید در هر زمانی به آن بپردازید. وقتی غذا میپزید، به فرزندانتان کمک میکنید یا به دیدار دوستتان میروید، میتوانید از کاری که میکنید لذت ببرید و به آن عشق بورزید. همه ما وظیفهای داریم که فقط خودمان میتوانیم آن را کشف کنیم. در واقع، این اولین مرحله کارتان است که تشخیص دهید هدف، رسالت و استعدادتان چیست.
در واقع تحمل رنج و درد به شما کمک میکند که خود واقعی و تواناییهای نهفته درونیتان را- که معمولا از وجودشان اطلاع نداشتید- کشف کنید. بنابراین هرگز به خاطر اینکه چطور رنج و سختی را تحمل میکنید، خودتان را سرزنش نکنید.
هوشیارانه تلاش کنید:برای مثبت اندیشی و پیدا کردن شور و شوق در همه امور، هوشیارانه تلاش کنید. پیدا کردن نگرش مثبت، کمی تمرین و تلاش لازم دارد. به بچهها داشتن اعتماد به نفس را آموزش دهید. وقتی بزرگتر میشوند، درمییابند که زندگی پر از ناامیدیهاست اما باید آموخته باشند که" به بدترینها فکر کنند اما به بهترینها امید داشته باشند" و یاد بگیرند که هر چقدر هم کم سن و سال باشند اگر بخواهند کاری را انجام بدهند حتما موفق میشوند. هیچ وقت برای تصمیم گیری و ایجاد تغییرات مثبت در زندگی دیر نیست.
گذران لحظات سخت:در زندگی همه ما اوقات دشواری وجود دارند؛ اوقاتی که چیزی را که به خاطر آن سخت تلاش کردهاید یا شخصی را که خیلی دوست داشتهاید، از دست میدهید، اوقاتی که فقط میخواهید؛ درد و رنج از شما دور شود و هیچ چیز برایتان معنا و مفهومی ندارد و همه چیز دشوار و سخت به نظر میرسد.اما فراموش نکنید که اوقات سخت، درک لحظات واقعی را بیشتر در اختیار ما قرار میدهد.
وقتی با بحران یا سختی روبهرو میشوید درد و رنج شما آنقدر زیاد میشود که لحظهای از آن غافل نمیشوید. در این هنگام همه سختیهای اطرافتان را احساس کنید. بحرانها و لحظات سخت، شما را وادار میکند که به زندگی، روابط و به خودتان بیشتر توجه کنید.
این شرایط همه جا را برایتان روشن میکند تا بتوانید به خوبی آنها را تشخیص دهید. همیشه به خاطر داشته باشید که از درون هر بحرانی، فرصت تازهای برای شروع به سوی شما میآید. در واقع تحمل رنج و درد به شما کمک میکند که خود واقعی و تواناییهای نهفته درونیتان را- که معمولا از وجودشان اطلاع نداشتید- کشف کنید. بنابراین هرگز به خاطر اینکه چطور رنج و سختی را تحمل میکنید، خودتان را سرزنش نکنید. اگر بتوانید بدون توجه به تمایل یا بیمیلی به حل مشکلات، آنها را پشتسر بگذارید و از میان اتفاقات بگذرید، در مییابید که به چه تواناییها و ارزشمندهای جدیدی دست مییابید.
موفق باشید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید