2794

بداخلاقی و دست بزن همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 400 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام خسته نباشید. در حال حاضر من 25 سالمه در 17 سالگی عقد کردم از یه ماه بعد عقد رفتارهای پرخاشگری شوهرم شروع شد دست بزن های وحشتناک طرز فکرهای عجیب مثلا یه نمونه کوچیکش این بود که نباید پدربزرگت رو ببوسی. و هر روز سر یه مسیله ای دعوا و داد و بیداد منم چون سنم کم بودم تجربم کم بود بعد دعواها با اینکه مقصر این بود میرفتم طرفش محبت بیشتر میکردم و...تا اینکه سروکله فضای مجازی پیدا شد کلی دوست و رفیق و...تا حدی که ناهار و شام باهامون نمیخورد وقتی صداش میکردم داد و بیداد و دعوا کتک چهار سال تا امروز هر سری با یه نفر بود الانم که تاکسی داره این سری دیدم یکی از مسافراش که دربستی ثابتش هست و طلاق گرفته هم هست باهاش تماس تلفنی داشت خودش میگفت که فقط در حد درد دل بوده وقتی هر سری متوجه میشدم با یه زن ارتباط داره باهاش آروم و منطقی حرف میزدم گفتم ولی اصلا گوشش بدهکار نبود و فقط کتک داغونم شکستم همش استرس دارم میگم نکنه الانم با یکی باشه خیلی روحم شکسته اون همه کتک اون همه سختی که یک دهمش روا ینجا نگفتم آخرش هم خیانت الانم دو تا بچه دارم اولی رو به زور باردار شدم دومی هم ناخواسته بود ناشکری نمیکنم ولی پسر اولم که 6 سالشه تو دعوا فقط بزرگ شد کودکیش نابود شد کمکم کنید

اطلاعات تکمیلی

سن 25 جنسیت زن شغل خانه دار
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

با سلام دوست عزیر

با این تعابیر شما، همسر شما در سن 17 سالگی بیشتر با احساسات تصمیم برای ازدواج گرفته و نسنجیده و بدون آگاهی از مهارت های زناشویی و تکنیک های گفتگو بین زوجین و مسئولیت های زناشویی  به ازدواج پرداخته.
در این مساله شما باید متناسب با شخصیت همسرتان با او رفتار مناسب داشته باشید. اولا به از درگیری با او و بحث و جدال بپرهیزید حتی اگر مقصر نیستید سعی کنید به او بهانه ندهید تا دعوایی را شروع نماید. اما در صورت اتفاق افتادن و تکرار حرفهای او کافی است سکوت کنید و بی توجهی وبی تفاوتی نشان دهید. پس از اتمام دعوا و فروکش کردن عصبانیت دو طرف خیلی با آرامش به او بگوئید که این هنر نیست که نسبت به هم بی تفاوت باشیم، بلکه هنر این است که مشکل را حل کنی و بتوانی فردی باشی که دیگران از در کنار تو بودن لذت ببرند. دوست داشتن به حرف نیست بلکه باید در عمل اثبات شود. عقل من چنین حکم میکند که یک دعوا نباید با وجود دوفرزند کدورت ها نباید منجر به طلاق شود . به او بگوئید که قهر کردن رفتاری بچه گانه و فرار از حل مشکل بخاطر ضعف در توانایی حل مشکل است. خیلی صریح بگوئید که باید دوباره در مورد رفتارهایش فکر کند چون سردی وکناره گیری نه تنها مشکل را حل نمی کند بلکه آن را پیچچیده تر می کند. به او با آرامش و البته بی تفاوتی بفهمانید که علاقه واصرار شما برای ادامه زندگی نیز تا جایی ادامه خواهد داشت که امید به تغییر رفتار او باشد و اگر شما در این مورد نامید شوید دلیلی برای ادامه آن ندارید. شاید این صحبتها یک تلنگر برای او باشد تا رفتارش را اصلاح نماتید. اگر او باز هم به رفتارهایش ادامه داد سعی کنید با بی تفاوتی و ادامه رفتار خوب خودتان به او اهمیتی ندهید تا رفتارش را تغییر دهد. نیازی نیست شما قهر کنید بلکه با او صحبت کنید و محبت کنید ولی نسبت به حرفهای ناراحت کننده و حتی سکوت او بی تفاوت باشید و اهمیتی ندهید. منت کشی و خواهش و تمنا و عذرخواهی رفتار او را تقویت میکند. پس شما قهر نکنید و رفتار محبت آمیز داشته گذشته را داشته باشید اما بگوئید این ها رفتار عادی من است و تو باید از قهرت دست بکشی.

نکته بعدی اینه به او بگویید که ما باید در زندگی با هم آرامش داشته باشیم وگرنه چرا زندگی می کنیم؟ از او بخواهید که در یک برگه انتظارات خود از همدیگر رو بنویسید و به هم دهید تا از انتقادات و انتظارات و احساسات هم خبر داشته باشید

البته ناگفته نماند درخصوص اینکه چرا اول زندگی عزت داشتید واکنون ازچشم ایشان افتاده اید حتما باید بررسی هایی روی رفتار وعدم جذابیت خودداشته باشید

تجربه شما

login captcha

باسپاس از پاسخگویی تون