بی اعتمادی در رابطه دوستی

سلام. من با یه پسری دوستم یعنی در واقع خانواده هامون میدونند اما نمیدونند که ۱۰ ساله و ما ۱۰ ساله که همو میشناسیم و باهم حرف میزنیم تا حالا توی این ۱۰ سال هیچ کار اشتباهی نکردیم و بخاطر مشکل سربازی فعلا نمیتونیم بهم برسیم و اینکه من بهش خیلی اعتماد دارم و میدونم پسر صادقی است و تا حالا بهم دروغ نگفته و این که ما هر کاری که در روز میکنیم یا هر جایی که میریم بهم میگیم این یه کاری که از اول بین ما بوده و بیشتر دوستای همو میشناسیم راستش دو شب پیش وقتی که من بهش زنگ زدم اون یادش رفت تلفن رو قطع کنه و من شنیدم که با یه دختری حرف زد و بهش گفت سلام خوبی تنهایی با دوستتی و همش ازش میخواست بدونه کجاست و بهش گفت چرا من همش باید بهت جواب بدم و بهت بگم آره و داری منو میپیچونی بعد و انگار برای اینکه ثابت کنه خودش راست میگه یه آدرس الکی خونشونو به اون دختره داد و بعدش بهش گفت خداحافظ . من خیلی رو این مسائل حساسم چون که واقعا دختر پاکیم و جز این مورد که ۱۰ ساله با این پسر دوستم دیگه خطایی نکردم و مسئله  تعهد واسم خیلی مهمه و تو این ۱۰ سال واقعا به این پسر متعهد بودم و حتی به پسرهای دیگه نیم نگاهیم نکردم . بعد از این که  تلفن رو  قطع کردم دوباره بهش زنگ زدم و واقعا براش متاسف شدم اما اون روح داداشش رو که خیلی واسش عزیزه واسم قسم خورد و گفت که اینطور نیست دوستش بهش گفته که یه دختری همش توی تلگرام بهش پیام میده و ول کنش نیست بعد دوستش به این میگه و این میگه که من واست درستش میکنم و بعد توی تلگرام دوستش شماره اینو مینویسن و همون شب هم که من گوش دادم این دختره زنگ میزنه و اینم به جای دوستش جواب میده . بعد حتی این از دوستش پرسید اما دوستش با من من جواب داد نمی دونم شاید من اینجوری حس کردم چون خیلی حالم بد بود کلیم واسم گریه کرد . من واقعا نمی دونم چه تصمیمی بگیرم احساس میکنم تعهد اون واسم خدشه دار شده و همش از این میترسم که اون خدای نکرده بهم خیانت کنه . من واقعا این حس و نمی خوام چون این دو شب نمی تونم بخوابم و قلبم خیلی درد میکنه و همش فکر میکنم که اون در حال خیانت کردن به منه. زندگی اینجوری خیلی سخته . دوست دارم راهکاری باشه تا بفهمم کی درست میگه کی نادرست