2794

من باردارم و ده روز ديگه زايمانمه، شوهرم مثل كوه پشت سرم بود. همه كارامو انجام ميداد بيرون ميبردم و كلی ذوق داشت. چون دوقلو هم باردار بودم ديگه اصلا سر از پا نميشناخت و منم كلی از درون شاد بودم كه قراره هرچه زودتر زايمان كنم. تا اينكه يک هفته پيش پدر شوهرم سالم و بدون يک ذره بيماری و ناراحتی تو پنج دقيقه سكته كرد و فوت كرد. شوهرم چهار تا برادرند كه شوهر من پسر سومه ولی از همه بيشتر وابسته بود و هوای پدر داشت. الان فكر كنيد شوهرم شده يک آدم افسرده كه همش خونه است و نوحه ميذاره اصلا حرف نميزنه . با اين كه كلی اكتيو بود ولی كل كارهاشو ول كرده. ديگه حس خاصی به بچه های تو شكمم نداره. بهش حق ميدم ولی نميدونم چكار كنم. منم افسرده شدم. نميدونم چكار كنم.

يک موضوع ديگه اينكه خونه پدر شوهرم دو طبقه و بزرگ بود. اين چند شب كل برادرها با ما خانوما خونه مامانش ميخوابيديم. منم كه الان فعلا اومدم يک شهر ديگه واسه زايمانم. قرار بود زايمان كردم برم ده روز بمونم خونه مادر شوهرم ازم مراقبت كنه. الان موندم نكنه با اين شرايط برم اونجا و موندگار بشم. از طرفی دلمم ميسوزه. نميدونم چكار كنم. لطفا كمكم كنيد.


اطلاعات تکمیلی

سن ٢٧ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیزم

بهتون تسلیت میگم. متوجهم در چه شرایط سختی قرار گرفتید. کاری که شما باید الان انجام بدید، این هست که همونطور که همسرتون همیشه کنار شما بودند و تلاش کردند شرایط رو برای شما آسونتر کنن، شما هم سعی کنید کنارشون باشید و از نظر عاطفی ایشون رو حمایت کنید تا بتونن به مرور، مراحل سوگ پدرشون رو پشت سر بگذارند. عزاداری همسرتون در این زمان طبیعی هست و همدلی و همراهی شما بزرگترین کمکی هست که می‌تونید انجام بدید. در مورد مادر همسرتون هم همینطور. همونطور که ایشون از مدتی قبل از زایمان شما تقبل کردن که از شما و فرزندان‌تون مراقبت کنن، شما هم الان زمان مناسبی دارید برای اینکه در این شرایط سخت، کنار ایشون باشید چرا که از دست دادن همسر، فشار روانی بسیار زیادی رو به هر کسی وارد می‌کنه و ایشون بیش از هر زمانی به همدلی و حمایت خانواده نیاز دارند. امیدوارم فرزندان‌تون در پناه خداوند، سالم به دنیا بیان و دوباره روزهای شادی رو در کنار خانواده‌تون تجربه کنید. 

به خدای بزرگ می سپارم‌تون

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha