بی ثباتی و تنوع طلبی همسر

با عرض سلام و احترام ممنونم از وقتی که میگذارید . من یه خانمم 34 سالمه کارشناسی ارشد دارم و به اصرار همسرم سر کار نرفتم الانم میگه برو که هم کار مناسب پیدا نکردم هم به خاطر دخترم زیاد انگیزه نداشتم یه دختر 4 ساله دارم

همسر من 34 سالشه کارشناس ارشد. کارمند دولت هستند حقوقشونم خوبه اما مدتیه در صدد تغییر کارشون و رفتن سمت کار آزاد هستند و فکر میکنن اونجور بیشتر پیشرفت میکنند ایشون مدام در حال تغییر شرایط زندگی هستند پارسال هم من رو آوردن یه شهر دیگه واسه سکونت و گفتند اینجا باشیم زندگیمون گلستون میشه اما الان نظرشون اینه که اینجا نمیتونن زندگی کنند و با مردم اینجا سازش ندارند و مهاجرتشون اشتباه بوده قبلا سابقه خیانت داشتن میگن فکر کردم بقیه خانمها با تو فرق دارن الان فهمیدم همه مثل هم هستید. من چه طور میتونم ایشون را درمان کنم؟ دیشب متوجه شدم برای شروع همین کار جدیدشون و ساختن لوگو از یه خانمی خواستند و اون خانم بعد هر پستش یه 😊⚘ این شکلکم میگذاره منم ناراحت شدم گفتم این همه آقا این کار را انجام میدند تو چرا برای هر کارت دوست داری با خانمها ارتباط داشته باشی بهم میگه تو بیماری اما واقعا من به خاطر گذشته ام به این روز دچار شدم از سال اول زندگی به خاطر دخالتهای خانوادش و مشکلات مالی و فرهنگی(ایشون شمالین و من اصفهانی)  با هم خیلی دعوا داشتیم من سال اول ارشد قبول شدم و رفتم شهر دیگه که یه هفته میموندم دانشگاه یه هفته نمیرفتم و ارشد خوندنم هم به خواست خودشون بود متوجه شدم با دختری با چت ارتباط برقرار کرده تصمیم به جدایی گرفتم که منو منصرف کرد من تو اون شهر غریب بودم و 700 کیلومتر از خانوادم دور اونبار بخشیدمش و به زندگی ادامه دادم و بعد اتمام درس به فکر بارداری افتادم و متاسفانه دو سال درگیر بارداری و سقط و دکتر و ... بودم تا باردار شدم بعد تولد دخترم متوجه شدم با یکی از همکاراش که خانم متاهل بود ارتباط نزدیک برقرار کردند و هر بار که دلیل میخواستم و دعوامون میشد میگفت همینه که هست نمیخوای به سلامت اون زمان مدیر بودند و موقعیت اجتماعی بالا داشتند تا اینکه از اونجا منتقل شدند و در اداره بعدی هم بازم با دو تا خانم دیگه در فاصله های زمانی مختلف دوست شدن اول با یکی بعد وقتی یه خانم زبون بازتر اومد با اون به هم زد رفت با اون یکی !!! تا بعد دعواهای من آخرش با یکی از همون خانمها بهم خیانت فیزیکی کرد خیانت های قبلش در حد پیام و ارتباط کلامی بود بعدش به دست و پام افتاد که ببخشمش و گفت همون موقع که با اون خانم قصد ازدواج داشتم همش فکر میکردم اشتباه کردم و مثلا فلان همکارش شاید مورد مناسب تری باشه و ما تازه اون زمان انتقالی گرفته بودیم به شهر من و چون دیگه اون دختر اینجا نبود بخشیدمش این یک سال خیانت نکرد اما اصلا از زندگی و کارش اینجا راضی نیست میگه نه با مردم اصفهان میتونم زندگی کنم همینطور کارمندم و از شغلم بدم میاد حالا ما به خواست خودش انتقالی گرفتیم از کرج اومدیم و خودش میگفت استرس ریاست زیاده و میخوام کارمند بشم که بریم بگردیم و خوش باشیم و درگیر کار نباشم الانم که دنبال اینه از این شهر بره و کارشم عوض  کنه حالا من با آدمی این چنین بی ثبات و دمدمی مزاج که هیچ وقت از شرایط زندگیش راضی نیست چه کار کنم ؟ اینجا نه دیگه من با خانوادش مشکل دارم نه مشکل خاص دیگه تنها مشکلمون همین نارضایتی از کار و محل زندگی همسرمه و اخلاقش که بسیار بد شده و عصبی و ....و اینکه دوست داره همش با خانمها ارتباط کاری برقرار کنه

اخلاق خوبش فقط از نظر مالی تامینم اما از نظر عاطفی و احساسی نه!!!

زندگیم رو کاملتر بیان کردم تا بهتر تصمیم گیری کنید ممنونم از وقتتون که برام میگذارید 

با سلام خدمت مشاور عزیز

ممنونم از وقتی که میگذارید 

ببینید همسر من برای ایجاد احساس رضایت شخصیش تغییرات انجام میده اما هرگز اون حس رضایت را نداره مثلا ما به خاطر یه سری از مشکلات به خواست خودش از یه شهر به شهر دیگه مهاجرت کردیم الان خیلی پشیمونه با اینکه با این کارش خیلی مشکلات زندگیمون حل شد و من واقعا راضیم و این شهر خیلی بهتر از شهر قبلیه ، یا مثلا در شهر قبل مدیر بود و همش میگفت خسته شدم از استرس مدیریت و دوست دارم کارمند باشم و بی دغدغه کارم را بکنم اما الان که کارمند شده خیلی ناراحته و میگه کاش مدیریتم رو از دست نداده بودم الانم به همین دلیل بازم بدون در نظر گرفتن شرایط دنبال تغییر کارش و ایجاد کار آزاده که میدونم عاقبتش فقط بدبختی ماست  از طرفی احساس میکنم ارتباط با خانمها را دوست داره مثلا برای همین شرکت زدنش هر کاری را دوست داره از یه خانم بخواد براش انجام بده تا یه آقا و این با توجه به سابقه خیانت قبلش واقعا منو نگران کرده تو اداره قبلش چون مدیر بود روابطش با خانمها زیاد بود و مشکلات زیادی داشتیم سر هر مشکلی میگفت همینه که هست نمیخوای به سلامت و آخر هم بهم خیانت کرد حالا با این اوصاف میخوام ازش جدا بشم نظر شما چیه؟ راستش پارسال پیش یکی از مشاورای خوب شهرمون رفتم که واسه نوبتش یک ماه در انتظار بودم آخر هم گفت خیانت دلیل طلاق نمیشه و الان که خیلی رایج شده بعدم گفت وقتی خرجتو میده چیکار داری بقیش رو صرف کی میکنه