2794
logo

کلیـنـیـک
از ما بپرسید

کلینیک

از ما بپرسید
از ما بپرسید

کلینیک

  1.  کلینیک
  2.  پرسش ها
  3.  روانشناسی
  4.  ناراحتی شدید همسرم از من

ناراحتی شدید همسرم از من

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 57 بازدید

سلام دو روز پیش به خاطر دخالت خواهرم تو زندگیم همسرم ناراحت شد از این که من دردم رو به اون نگفتم و به دیگری گفتم کلی به خواهرم حرف زد و باهام قهر کرد، دیدم مقصرم کلی التماس کردم تا امروز آشتی کرد. سر سنگین بود. خیلی، رفتم سمتش گفت نیا برو خونه پدرت دلسوز اند، دیگه برام مهم نیستی همسرم یک کلامه میشناسمش سردی از چشماش میباره بچه هفت ماهه رو بنداز گفتم من الان تو این شرایط؟ جون من و بچه! گفت فقط میتونم خرجت رو بدم بهتره بری. قندم بالاست، استراحت مطلق بودم و تنها تو این شهر دخترم باید بره مدرسه، کجا برم چه کنم، به خانوادم بگم گفت هر کسی بیاری برای من تموم شدی تو سیاه شدی میگی دوستم داری ولی دروغ گفتی بقیه مهم تر اند گفتم من اول به تو پیام دادم بعد خواهرم زنگ زده که مشکلت چی بوده من گفتم بهت اورژانسی باید برم دکتر اونها زنگ زدن من جواب دادم دیدم تو نپرسیدی زنگ نزدی ادامه ندادم، چکار کنم که آروم باشم؟ زندگی کنم کنارش نرم بیرون، سر به سرش نزارم انگار نه انگار اتفاقی افتاده یعنی آروم میشه؟ میدونم ناراحته ولی تا حالا ندیده بودم همچین چیزی 

اطلاعات تکمیلی

سن 39 جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
  • همسر
  • اختلاف
  • قهر
  • خانوادہ
    • پاسخ مشاور

    مشاور خانواده

    با سلام دوست عزيز در درجه اول سعی كنيد آرامش خودتون رو حفظ كنيد چرا كه مسئوليت يه فرد ديگه هم به عهده شماست پس بايد علاوه برخودتون حواستون به نوزادتون هم باشه .و اما در مورد همسرتون متاسفانه با اينكار ايشون رو نا امن كرديد و احساس كردن كه نميتونن به عنوان همسر و محرم اسرار شون روی شما حساب كنن . بايد ايشون رو درک كنيد و باهاشون همدلی كنيد يعنی اينكه خودتون رو جای ايشون بگذاريد و احساسشون رو درک كنيد و در نهايت اينكه به تفاوتهای مردان و زنان در مواقعی كه مشكلی پيش مياد دقت كنيد مردها در زمان ناراحتی و مشكل داشتن احساس نياز به تنهايی دارند تا بتونن دوباره به حالت اول برگردند به اصطلاح ما روانشناسان آقايون احتياج به غار تنهايی شون دارند كه مدتی رو در اون سپری كنن و بعد كه اوضاع بهتر شد خودشون كم كم به حالت اول برميگردن پس در اين مدت سعی نكنيد به زور وارد غارشون بشيد و اونها رو به حال خودشون بگذاريد و بعد كه از شدت هيجانات منفی شون كاسته شد باهاشون صحبت كنيد ، عذر خواهی كنيد و قول بديد ديگه اين رفتار رو تكرار نكنيد و از همه مهمتر حتما حتما به قولتون پايبند باشيد.

    موفق باشيد.

    تجربه شما

    اولین نفری باشید که نظر میدهید
    login captcha