حسادت نسبت به همسرم

سلام.التماستون میکنم کمکم کنید. من ۱۹ سالمه شوهرم ۲۵ سال. یک سال و نیم هست عقدیم... شوهرم یه نوه عمو داره که یتیم هست و فقط ۴ سالشه.. تمام فامیل شوهرم این بچه رو خیلی دوست دارند... شوهرم تا قبل ازدواج کاری نبوده که برای این بچه انجام نده ولی خوب بعد از ازدواجمون نمیتونست بره پیش اون و خودش دوست داشت که همش پیش من باشه..

فامیلاشون به شوخی گفتن هوو پیدا کرده بچه امون.. یه بار اوایل عقد دختر بچه شوهر منو بوسید شوهرم به شوخی به من گفت یاد بگیر ازش... بردیمش پارک دختر بچه  از من خجالت میکشید و توی اسباب بازی ها بازی نمیکرد  شوهرم گفت نگاهش نکن که بازی کنه... این چیزا باعث شد من تو دلم دیگه اون دخترو دوست نداشته باشم و ازش متنفر شدم .. بچه به شوهر من زنگ میزنه و دوست داره باهاش حرف بزنه... به قدری حسادت میکنم و عصبی میشم که دستام میلرزه و تعادلم به هم میرزه و ساعت ها گریه میکنم و بعدش حسابی با شوهرم دعوامون میشه... گاهی وقتها توی خلوتم این چیزها مثل خاطرات بد میاد توی ذهنم و فقط گریه میکنم به حدی که بی حال میشم.

زندگیم سر این موضوع داره از هم میپاشه. همش خودم و سرزنش میکنم ولی نمیتونم اینجوری نباشم دست خودم نیست.