2794

حساسیت و شک به همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 97 بازدید

سلام

دعوای بدی با همسرم کردم. خستم از دست خودم از دست حساسیت هام. الان توی عقدیم هم من هم همسرم جفتمون این حساسیت ها رو داریم.

پریشب نشستیم کنار هم خیلی خوب و خوش تا اینکه تلگرامشو جلوم باز کرد. و کانالی که با شاگرداش تشکیل داده بود رو نشونم داد. استاد دانشگاهه. بعد داشتم اعضاشو نگاه میکردم پروفایلاشونو که دیدم عکس همه ی اعضا از قبل دیده شده چه پسر چه دختر. یعنی خودش دیده بود.

شاکی شدم گفتم ااااا چرا دیگه پروفایل دخترها رو باز کردی و کلی عصبی شدم. واقعا تحمل نداشتم. اونم گفت والا بخدا برای کنجکاوی بود. اما هرچی گفت من کر شده بودم انگار رفتم توی کمد دیواری و خودمو حبس کردم. گفت این رفتارها چیه؟ بابا من تو رو میخوام فقط.

هی رفت هی اومد اما من گریه امونم نداد. توی کمد آهنگ گذاشتم و گریه کردم و خود زنی کردم. اونم اومد اتاق گفت صدای چی بود خودتو زدی؟ خواست دوباره آرومم کنه گفتم برو کنار از کمد اومدم بیرون و کل اتاقو بهم زدم. هرچی لوازم آرایش و ادکلن و لاک رو میز بود رو ریختم زمین صدای وحشتناکی بلند شد. گفتم دیگه اینارو میخوام‌ چیکار برای چی به خودم برسم آرایش کنم لاک بزنم؟ خواست جلومو بگیره بزور هلش دادم و لباسامو ریختم کف اتاق.😭 اونم عصبانی شد گفت بسه دیگه منم بلدم دیوونه شم اگه کسی خونتون نبود منم نشون میدادم دیوونگی مو.

گفتم چرا اینکارو با من کردی؟ گفت یعنی چی چی میگی کدوم کار. گفتم بدبختم کردی خاک بر سر من. کاش توی توهم دوست داشتنت میموندم. گفتم اون گوشی لعنتیتو به من نشون نده. تو که میدونی من دیوانه ام پارانوییدم نشونم نده. بذار توی توهمات خودم خوش باشم گفت دستت درد نکنه حالا دوست داشتن من شد توهم.  بعد گفت منم بلدم حرفهای تلخ بزنم. بزور یقه شو گرفتم که بگو بگو چی میخوای بگی. اما نگفت بعد شروع کرد میز آرایشمو مرتب کرد...

گفت تو اومدی به زندگیم تازه زندگیم عوض شد. چون عشق من هستی. هیچ خر و بیشعور دیگه ای برام‌ مهم نیست.

اما من هربار تصور میکنم که شوهرم به پروفایل اونا نگاه کرده از همه چی متنفر میشم. حالم بهم میخوره.  

کلی عذرخواهی کرد. دستمو گرفت موقع خواب. بزور فشار دادم دستشو گفتم چرا چرا چرا نگاه کردی چی توی فکرت بود.


اطلاعات تکمیلی

سن ۲۴ جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده و کودک

سلام دوست عزیز

امیدوارم که تا الان آرام تر شده باشید.

اینکه افراد نسبت به همدیگر در ابتدای روابط حساسیت داشته باشند البته تا حدی طبیعی است. این حساسیت ها می توانند بیشتر به خاطر عدم شناخت همدیگر باشد.

مقدار حساسیت شما نسبت به همسرتان اینطور که به نظر می آید بیشتر از حد لازم است و بنا به گفته های خودتون هم شما را و هم همسرتان را اذیت می کند.

سوال مهمی که باید از خودتان بپرسید این است که این حساسیت ها آیا به خاطر این است که واقعا و قلبا باور دارید که همسرتان شما را دوست ندارد؟ یا هر باور دیگری که دارید.

یا با این رفتارها همسرتان بیشتر به شما توجه می کند و به شما اطمینان می دهد که دوستتان دارد؟

بعضی وقت ها ما در زندگی خودمان اینقدر چیزها را سخت به دست آورده ایم که فکر می کنیم همیشه باید همینطور باشد پس این را وارد روابطمان هم می کنیم. 

اگر حساسیت شما بر اساس یک اتفاقی که افتاده بیشتر شده و یا احساس میکنید که همسرتان از شما چیزی پنهان می کند، بهتر است در یک موقعیت آرام برایش توضیح بدهید که این رفتار به خصوص باعث شده که من به هم بریزم. 

اگر هم که این حساسیت از این است که توجه بیشتر می خواهید و یا از دوست داشته شدنتان اطمینان ندارید،راه های بهتر دیگری هم وجود دارند. راه هایی که به دعوا و به هم ریختن وسایل منجر نشود. این رفتار شما در نهایت به شما و رابطه تان آسیب میزند. هیچ کسی دوست ندارد متهم شود و مدام در روابطش آشفتگی وجود داشته باشد.

پس هر وقت این احساس ها به شما دست داد به دنبال اون فکری باشید که نتیجه اش می شود حال بد شما. فکر اینکه دیگه من رو دوست ندارد. مثل قبل به من توجه نمی کند و...

بعد از پیدا کردنش ببینید که آیا فکر من واقعیت دارد؟ شواهدی هست که نشان بدهد که واقعا همسرم من را دوست ندارد؟

وقتی این افکار سراغتان می آیند سعی کنید یا با این سوال ها اثر منفیش را از بین ببرید یا حواستان را پرت کنید تا آرام شوید.

اجازه ندهید افکار منفی شما و همسرتان را آشفته کند و حال خوب رابطه تان را بد بکند.


در آرامش باشید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha