میزان توجه به خانواده و همسر

من در طبقه پایین خونه پدری مستاجر پدرم هستم یکساله و توی این یکسال چون نیازی خانواده به من نداشتن روابطمون اصولی بود من شاغلم عصرها شاید اصلا حتی حال رفتن بالا رو نداشتم و هفته ای یکبار شام با همسرم میرفتیم بالا یا ...حدود یک ماهه متاسفانه ریه پدرم آب آورده یکسری آزمایشات گرفتن و این هفته باید از ریه نمونه برداری بشه من این یک ماه خیلی خیلی به هم ریخته ام.. هر روز از سرکار زنگ میزنم خونه عصرها میرم مستقیم میرم بالا و همسرم میرسه من بالا هستم متوجه میشم ایشون آمدن میام پایین...آخر هفته گذشته عید قربان ما از ماه قبلش قرار به سفر داشتیم که من کنسل کردم وگفتم اصلا حوصله سفر ندارم تا از پدرم ان شاا...خیالم راحت بشه و همسرم تمام روز عید رو ناراحت بود به حالت قهر از صبح خونه تمیز کردیم دونفری وقتی هم علتش رو پرسیدم میگن شما برنامه سفر رو کنسل کردی درحالیکه خداروشکر حال عمومی پدرت خوبه و هنوز جواب آزمایشات نیومده شماها خیلی خودتونو باختین و گفتن خواهر و برادرت که ازدواج کردن دارن زندگیشونو میکنن و برنامه خودشونو دارن اما تو نه.. .خب من واقعا دست خودم نیست نمیتونم بی خیال باشم متاسفانه تمام شب گوشم به بالاست که خوب باشن و...میشه منو راهنمایی کنین نمیدونم همسرم حساس شده و یجورایی حسادت میکنه یا من زیادی دارم حساسیت نشون میدم واقعا تکلیف من این وسط چی هست...البته همسرم هم تا جایی که خانوادم لازم داشتن کمک حال بودن مثل آزمایشگاه بردن و...