سلام
دوست خوبم من متوجه احساسات منفی شما هستم.
احتمالا شما قبل از ازدواج تون میدونستید که قراره پیش خانواده همسرتون زندگی کنید ، یعنی با توجه به در نظر گرفتن شرایط گفتید بله .
اما توجه کنید شما پذیرفتید در یک سوئیت زندگی کنید اما متوجه نمیشم چرا به طور کل پیش خانواده همسرتون هستید فقط برای آشپزی میرید منزل خودتون . ببینید (مرز) یه موضوع مهم در روابط انسان هاست . مرزبندی بین همه بین والد و کودک . بین زن و شوهر . بین ما و اقوام و.. اگر مرزبندی رعایت نشه منجر به دخالت. بی احترامی و توقعات نابه جا . حتی حساسیت شما نسبت به کوچکترین رفتاری میشه
پیشنهاد من این است قبل از هر موضوعی مرز خودتون رو با خانواده همسرتون حفظ کنید. مثلا این که من در طول روز 4 ساعت میرم پیششون. یا با همسرم وقتی از سرکار اومد میریم بهشون سر میزنیم
خیلی مهمه که این موضوع رو چطور با همسرتون درمیون بزارید که درمقابل شما جبهه نگریند. خیلی آروم. منطقی بدون متهم کردن ایشون و یا خانواده اش فقط در مورد احساسات خودتون بگویید ( مثلا عزیزم میخوام بدونی هم تو و هم خانواده ات برام مهم هستید اما من دوست دارم کمی احساس مستقل بودن کنم. اصلا یکی از دلیل های ازدواج تشکیل زندگی مستقل است اما این به معنی این نیست که بخوام از خانواده ات جدا بشم یا دوست شون نداشته باشم و...)
انتظارات تون رو بگویید بدون اینکه در مورد کسه دیگه ای صحبت کنید از همسرتون بخواهید درمورد انتظاراتش بگویید و باهم به طور مشترک جوری که به نیازهای هر دو شما توجه بشه چند راه کار رو انجام بدید.
به هیچ عنوان تا به حال پشت سر خانواده همسر حرف زدن جواب نداده و نمیده. به خصوص که میفرمایید همسرتون وابسته مادرشون هستند. زیرک باشید مستقیم در مورد مادر ایشون بدگویی نکنید همونطور که خودتون گفتید ابتدا ممکن جواب بده اما به مرور زمان خیر.
توقع نداشته باشید معجزه اتفاق بیفته و همسرتون به یکباره وابستگیش کم شود. به مرور زمان و با یک رابطه سالم شما میشید اولویت همسرتون .
اینکه همسرتون احساس راحتی نمیکنن مواقعی که در کنار شما هستند دلیلش احساس گناهی هست که فرمودید. از همون وابستگی میاد.
در کنارهمسرتون باشید . باهاش همدلی کنید. بگید که درک میکنید که چه احساسی دارند و شما همیشه درکنارش هستید .
زمانی همسرتون رفتارشون نرمال میشود که حس گناه نداشته باشند که هم بتوانند به خانواده شون برسند هم به شما.
باهاش صحبت کنید و بگید این که ما ازدواج کردیم و یا کارها و رفتارهای خانوادگی داریم اصلا به معنی این نیست که خانواده مون رو طرد میکنیم. ما میتونیم زندگی خودمون رو داشته باشیم اما خانواده هامون رو هم دوست داشته باشیم. حفظ تعادل هم به رابطه ما آسیب نمیزنه هم به رابطه با خانواده هامون.
به طور کلی این نوع طرز فکر ریشه دارد که باید پیدا بشه. چرا همسرتون فکر میکند اگر با همسرش باشد به خانواده اش بی احترامی میشه ؟ و.. باید بررسی شود ممکن به دلیل نوع تربیت باشد یا ایثاری که والدین در دوران مجردی برای فرزندان شون کردن این حس گناه رو به فرزندان منتقل میکند که خب پدر و مادرم انقدر مهربونن انقدر به من محبت داشتن حالا من بزارم برم به معنی اینه که اونا رو ول کردم یا در حقشون بی انصافی کردم.... و این میشه جزو باور ما و نمیتونیم زندگی مستقلی داشته باشیم
با بررسی و بینش دادن به همسرتون این مسیله حل میشه گاهی به وسیله شما گاهی به وسیله متخصص .
موفق و پایدار باشید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید