خسته شدم از خانواده شوهرم

سلام دوست عزیز
مدیریت رابطه با خانواده ها بعد از ازدواج یک تصمیم مشترک بین زن و مرد را نیازمند است،حد و حدود میزان دخالت در زندگی خود را باید با مرز بندی مشخص در زندگی خود تعیین کنید.این شما و همسرتان هستید که باید برای زندگیتان تصمیم بگیرید و در صورت نیاز در مواد خاص از راهنمایی خانواده ها کمک بگیرید.
در سوالتان مطرح کردید که بارها از خانواده همسرتان نیش و کنایه شنیدید ،در برخورد با این سخنان واکنش شما چیست؟ایا ناراحت شدن خود از این سخنان را به آنها اعلام میکنید یا دعوای آن را در خانه با همسرتان میکنید؟
بانوی گرامی شما باید یاد بگیرید به دور از دعوا و اهانت و توهین به کسی که شما را با حرف یا بارفتارش ناراحت یا عصبانی میکند اعلام کنید که از این رفتار و حرف حس خوبی ندارم و علت آن رفتار را از طرف مقابل جویا شوید ،با گفتگوی محترمانه و منطقی مشکلات خود را مطرح و حل کنید.
در برخی مواقع عروس و مادرشوهر با تصور اینکه پسر سهم چه کسی است مدام در حال رقابت با هم هستند،همسر شما باید این حس و اطمینان را به مادرش بدهد که همچنان مثل سابق او را دوست دارد و با ازدواج جایگاه و محبت خود را به او از دست نداده تا مادرش برای ترس از ،از دست دادن پسر شما را عامل جدایی نبیند.
شما نیز با تصور دشمن بودن خانواده همسر حالت دفاعی و جنگ گونه ای با آنها برقرار میکنید که بیشترین آسیب را به زندگی خودتان خواهید زد،این تصور غلط باعث میشود شما همه رفتارهای انها را روی دشمنی و کینه برداشت کرده و به دنبال یک ضد حمله باشید.
با تعیین حد و مرز خانواده خود و حفظ احترام به بزرگترها بدون هیچ پیش داوری رابطه خود را با خانواده هایتان مدیریت کرده و حس امنیت را در هر دو طرف ایجاد کنید.
موفق باشید.