2794

دوراهی برای گرفتن حق طلاق

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 118 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام خسته نباشید. واقعا تو دوراهی گیر کردم کمکم کنید. فقط خواهشا کامل بخونید.

اول یکم از زندگیمون میگم تا آشنا بشید. ۶ ساله ازدواج‌ کردیم و بچه هم نداریم. عاشق شدیم با کلی اشک و ذوق بهم رسیدیم. اینم بگم که شوهرم خیلی مرد خوبیه‌. یه مرد خیلی مهربون و حرف گوش کن و با ادب که واقعا منو میپرسته و کلا هر چی که من بخوام باید همون باشه کلا دلش نمیاد چیزی من بگم و اون‌ کارو انجام نده یا یجور دیگه بشه. تو کار خونه خیلی کمکم میکنه. خیلی منو دوست داره اونقدر که به خاطر یه بی احترامی و توهین که خواهرهاش بهم کردن ۴ ساله خونشون نرفته و در حد یه سلام و احوالپرسی. کلا خانوادش حق ندارن بهم بگن بالا چشت ابرو. از کادو خریدن تو مناسبتها که همیشه حتی تو اوج بی پولی غافلگیرم کرده. ماشینم که خریدیم خودش زد به نامم با اینکه من سرکار نمیرن و یه ریالش از طرف من که ۳ سال پیش شوهرم تو یه دعوا که بحث خانوادگی بود و تو ماشین دو نفری بودیم به قول خودش دستش در رفت زد تو صورتم که کلی عذرخواهی و غلط کردم و فحش به خودش داد و حتی گفتم ازت جدا میشم و کلی التماس و گریه کرد تا گفتم به یه شرط میبخشم که حق طلاقو بدی بهم اونم بعد از کلی نه آوردن و معذرت خواستن تا من منصرف بشم دید راهی جز این نیست قبول کرد و رفتیم دفتر اسناد رسمی اونجا آقاها کلی نصیحت کرد و به شوهرم گفت که چرا میخوای همچین کاری بکنی و خانوما احساساتین. اگه دعوا بشه با واسط بزرگتر ها میشه حلش کرد ولی اینو که بدی خودش میره اقدام‌ میکنه واسه طلاق و هر کی تا حق طلاقو گرفته آخر تو زندگیشون جدا شدن. شوهرمم بغض کرد و گفت مشکلی نداره ثبت کنین بعد به من نگاه کرد داشت اشک میریخت گفت من دلم راضی نیست ولی به خاطر قولی که دادم بهت میدم ولی اینو بدون که با دادن این حق انگار داریم از هم جدا میشیم و من قسم خوردم و دست رو قرآن گذاشتم که دیگه دستم بهت نخوره اگه بازم‌ میخوای و اعتماد نداری بهت میدم. منم دلم براش سوخت واقعا چون میدونستم شوهرم خیلی مرد خوبیه و اونم یه اتفاق بوده گذاشتم به جای  این همه خوبیشو گفتم‌ نمیخوام و اومدیم بیرون. بعد تو ماشین واقعا اشک شوق رو دیدم تو چشمای شوهرم و داشت از خوشحالی بال در می آورد و بهم‌ گفت علاقم بهت صد برابر شد وقتی خودت گفتی نمیخوام و الان هرچی بخریم به اسم تو میکنم و واقعا هم علاقش بیشتر شد بهم. حالا از اون ماجرا ۳ سال میگذره که ۴ روز پیش دعوا کردیم شدید اونم واسه اینکه یه پولی رو از کسی قرض کرده بود و بهم‌ نگفته بود. اینم ماجرا داره خلاصه گفتم .بعدم آخه قسم خورده بود هیچی ازم پنهان نکنه و همه چیو بهم‌ بگه اینو فهمیدم دیگه قاطی کردم.

که گفت واسه این نگفتم که حرص نخوری ناراحت نشی و چاره ای جز این نداشتم چون چک داشتیم. دیگه خیلی بحثمون شد تو بحث یه حرفایی زده شد و خیلی زدمش مشت زدم رو دستش سینش پا میزدم به پاش فحش میدادم و هیچی نمیگفت فقط گریه میکرد و معذرت خواهی که ببخشید از این به بعد میگم همه چیو‌. منم گفتم مهم نیست من دارم از این میسوزم که تو قسمتو شکستی باز و چیزی رو ازم پنهان‌کردی. آخه گفته بود حتی اگه به ضررم باشه بهت میگم هرچی بود. خلاصه بحث بالا‌ گرفت و منم صدام رفت بالا که یهو زد تو دهنم و دیگه دیوانه شدم و داشتم‌ میمردم وقتی دیدم باز دست روم بلند کرد خودشم پشیمون بود ولی رفتم کیفمو برداشتم که برم جلومو گرفت درو قفل کرد نشست جلوم زار میزد طوری که دلم آتیش میگرفت و میخواستم بغلش کنم بگم نکن اینکارو حق داشتی من خیلی بهت فحش دادم و زدم رو سینه و دستت ولی غرورم اجازه نمیداد و ترسیدم اگه اینکارو بکنم براش یه عادت بشه. خلاصه کلی التماس و فحش به خودش داد که من میمیرم بدون تو نرو هرکاری بگی میکنم هر چی تو بگی دستم بشکنه اگه یه بار دیگه اینکارو کردم و.. تا اینکه تو خونه زدم بیرون ساعت ۲ شب با ماشین اومد دنبالم و کلی التماس کرد و منم دلم میخواست بغلش کنم بگم الهی بمیرم برات حرص نخور منم مقصرم و میمیرم برات. ولی اون فکر میکرد دیگه دوستش ندارم و میگفت بهم یه بار دیگه فرصت بده قول میدم بشم همونی که عاشقم بودی تا یه ساعت گذشت گفتم حق طلاق و حضانت فرزند رو بهم‌ میدی قبول نمیکرد حتی از دفعه قبلم بدتر شده  بود حرفهای اون آقاها رو تکرار میکرد که به دلیل نمیدم نمیکنم اینکارو نمیخوام از دستت بدم‌ گفتم‌ یا میدی بهم یا دیگه منو نمیبینی و فکر هم نکن که من باز پشیمون میشم تو محضر . گفت حضانت فرزند رو بهت میدم ولی حق طلاقو نه تا اینکه بعد یه ساعت راضی شد با اشک ریختن گفت باشه قبول. گفت تا یه ماه بهم وقت بده گفتم نه همین فردا که گفت حداقل ۴ روز که قرار شد سه شنبه بریم و این دوتا رو بهم بده. بعدم بهم گفت اینو بدون که من دیوانه میشم وقتی حق طلاقو بهت بدم همش توو فکر و استرس هستم که نکنه یه چیزی بشه یا یه بهانه کوچیک بیاری یا دعوای کوچیکی کردیم بری جدا بشی. فردای اون روز هم رفتیم‌ تفریح و منو رو دست نگه میداشت خیلی اخلاقش بهتر شده بود. 

حالا به نظرتون حق طلاقو بگیرم یا نه؟ میترسم تو روحیش تاثیر بزاره و همش استرس اینو داشته باشه که ازش جدا میشم. آخه من حتی اگه بازم کارشو تکرار کنه ازش جدا نمیشم چون خیلی دوستش دارم اینو هم فقط واسه ترس از دست دادن میخوام بگیرم. از طرفی میگم اگه اینو بگیرم و کارشو تکرار کرد یهو بعد بگه تو که حق طلاق داری خودت برو جدا شو و وقتی ببینه من نمیرم این دفعه بدتر بشه و مطمئن میشه که من به هیچ وجه ازش جدا نمیشم رفتارش بدتر بشه تو دعوا. چیکار کنم به نظرتون. شرمنده طولانی شد


اطلاعات تکمیلی

سن ۲۶ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام امیدوارم که خوب باشید .گرفتن حق طلاق یک تهدید نیست .و نیازی نیست که برای گرفتن حق طلاق این اتفاقها هم افتاده باشد بلکه در حالت عادی هم زن باید حق طلاق داشته باشد این یعنی حقوق برابر زن و شوهر که حق ابتدایی و مسلم یک زن است .اینکه می گویند زنها احساساتی هستند و ... حرفهای بی اساس است .ولی در رابطه با زندگیتان توصیه می کنم حتما کتاب ازدواج بدون شکست نوشته گلاسر ترجمه دکتر صاحبی را مطالعه کنید .خواندن این کتاب به شما کمک می کنند. تا زندگی بهتری داشته باشید.

تجربه شما

login captcha

سلام‌.فعلا که با کلی خواهش و قول منصرفم کرد و گفت نمیخوام تو زندگیمون همچین چیزایی باشه و اگه این دفعه همچین چیزی شد برو جدا شو و در هر صورت چه حق طلاق داشته باشی چه نداشته باشی اگه باز اینکار رو کنم ترکم میکنی دیگه. تو اگه دیدی من اینکار رو کردم دیگه برو.فعلا که نگرفتم امیدوارم اشتباه نکرده باشم. ترسیدم تو روحیش تاثیر بزاره و اخلاقش عوض بشه و سرد بشه تو زندگی چون خیلی رو این موضوع حساسه فکر میکنه اگه حق طلاقو بده به من انگار از هم جدا شدیم. ممنون از راهنماییتون

پرسش ها و پاسخ های مشابه

اعتیاد همسر و دوراهی برای طلاق

پاسخ سلام دوست عزیزبرای تصمیم گیری بهتر باید شرایط خود را با دقت بررسی کنید سود و زیان ادامه زندگی و جدایی را بررسی کنید و ببینید کدام کفه سنگین تر هستند.توانمندی ها و کارایی که برای یک زندگی مستقل لازم اس...

دوراهی منتظر ماندن برای خواستگار

پاسخ سلام عزیزم منتظر ماندن کار غلطی است بخواه که زودتر با همان شرایطی که دارد اقدام کند اگر اقدامی نکرد رها کن و هر زمان خواستگار خوبی داشتی و مورد پسند خودت و خانواده بود پاسخ بدهید . موفق باشید

دوراهی طلاق

پاسخ سلام همراه عزيز ✋🏻 ممنون از اينكه مارا انتخاب كرديد دوست عزيز ميفهمم شرايط سخت و دشواری را ميگذرانيد اما اگر ميخواهيد با اين شرايط به زندگی مشترک ادامه دهيد بايد انگيزه هايی را به وجود آوريد تا ايش...

دوراهی طلاق یا زندگی

پاسخ سلام در پاسخ به خیانت زناشویی شوهرتان باید عرض کنم که غالب خانم ها در مواجهه با خیانت زناشویی شوهرشان روش‌ها و تصمیم های نامناسب و مخربی می گیرند و به طلاق فکر می کنند، بله در چنین شرایطی هرکسی جای شم...