سلام
با توجه به جدایی پدر و مادرتون و زندگی در شهر کوچیک کاملا برام قابل درکه که بخواهید این شرایط منفعلانه رو تحمل کنید و از اقدام جدی ترس داشته باشید .
اما موضوع واضح اینه که شما باید خودتون رو به مشاور مراجع کنید و تصمیم بگیرید که این زندگی آیا انتخاب شماست و تمایل به این نوع زندگی دارید یا خیر
شما نه میتونید افکار و باورهای همسرتون تغییر بدید نه خانواده ایشون
ولی میتونید روی خودتون کار کنید و انتخاب مسئولانه کنید شما یا این سبک زندگی در خانواده ای که استقلال و هویت کمی برای شما قائل هستند انتخاب میکنید و رفته رفته جایگاه خودتون بدست بیارید ( که البته اصلا در این انتخاب از همسرتون نباید انتظار حمایت داشته باشید ، و فقط روی شخص خودتون حساب کنید ) و یا انتخاب میکنید که خودتون شخصا برای زندگی تصمیم بگیرید و زندگی جدیدی شروع کنید ؛ پرواضحه که هر دو انتخاب مسائل و سختی های خودش داره ولی هر دو شدنی هست .
نکته ای که از همه چیز مهمتر سرعت عمل در انتخاب تا قبل از طولانی تر شدن زندگی مشترک و وجود بچه ، لازم به گفتن نیست که با اومدن بچه هر نوع اقدامی سخت تر از قبل میشه
موفق باشید.
عزیزم منم شوهرم حامی خانوادشه و من آخرین کسیم که کمترین حمایت شوهرم نصیبش میشه و مثل تو خواهرشوهر مادرشوهر فضول دارم که هر روز رو برام کوفت میکنن. با اینکه دست بزن نداره ولی همینا کافیه برای عوض کردن راهت با همچین آدمی و خانوادش. اگه بچه نداری خواهش میکنم از این آدم بچه دار نشو و اشتباه منو تکرار نکن