2794

بهم خوردن خواستگاری بخاطر پنهان کاری

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 151 بازدید 3 تبادل تجربه

سلام . من 22 سالمه تو 16 سالگی بنا به اصرار خانوادم با پسر خالم نامزد کردم که اصلا دوستش نداشتم بین من و اون صیغه محرمیت خوندن که من اصلا جدیش نگرفتم خیلی زود بعد از چند روز بهم زدم بین خانواده هامون دعوای شدیدی در گرفت حدود 4 سال دعوامون طول کشید بعدش پسر خالم زن گرفت من رفتم دانشگاه و سرکار. تو همسایگی ما یعنی سرکارم یه خانومی منو دید و به برادرش معرفی کرد خواهر و برادر باهم داروخونه دارند ما باهم حرف زدیم زیر نظر خانواده هامون اومدن خواستگاری من صیغه رو ازشون پنهون کردم مورد خوبی بود نمیخواستم از دستش بدم خیلی با کمالات و تحصیلکرده هستند خودش و خانوادش فقط گفتم من قبلا انگشتر نامزدی پسر خالمو پس دادم اونم قبول کرد به مادرش هم گفتیم. ما قرار عقد گذاشتیم که بریم آزمایش بدیم دیر شد نرسیدیم گفتن فردا بریم . که زنگ زده بودن از یکی پرسیده بودن و اون گفته بود که من قبلا صیغه کردم و بیشتر چیزهایی که گفته بود دروغ بود بجز صیغه 

بابای خواستگارم خیلی سختگیره فهمیدیم که اون مخالف اینه کسی که قبلا جدا شده رو بگیره واسه پسرش من با پسره حرف زدم گفت تو با من روراست نبودی دروغ گفتی از اولش دیگه نمیخوامت

لطفا راهنماییم کنین چطوری برش گردونم چون از بین همه خواستگارهام فقط این خیلی خوب بود من نمیخوام از دستش بدم . راهی هست که برگرده؟

اطلاعات تکمیلی

سن 22 جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام عزیزم اگر دنبال رابطه ای سالم می گردید باید کمترین میزان پنهان کاری در رفتارتان وجود داشته باشد. این که یک نامزدی بهم خورده داشته اید، موضوعی است که طرف مقابل باید بداند. می تونید اولا یک جلسه ملاقات بگذارید و ازشون بخواهید یک ساعتی را برای توضیحات شما وقت بگذارند. دوم مدعی نباشید بزرگترین مشکل زمانی پیش می آید که با لحن مدعی صحبت کنید و جوری برخورد کنید که انگار اتفاق مهمی نیفتاده است. به همین خاطر بهتر است آمادگی عذرخواهی را نیز داشته باشید. خوب است جلسه باحضور خواهر ایشون که واسطه بودن یا یکی از والدین شما باشد. موفق باشید.

تجربه شما

login captcha

متاسفانه به نظر میرسد اطمینان و اعتمادشان نسبت به شما سلب شده است عزت نفس خود را حفظ کنید و به خدا توکل کنید و رفتار محترمانه داشته باشید اگر این موضوع از زبان خود شما توسط طرف مقابل شنیده می شد، پذیرش این موضوع به مراتب بهتر بود تا اینکه از طریق دیگری مطرح شده النجاه فی صدق. بعضی خانواده ها پذیرش این موضوع را ندارند ولی بعضی خانواده ها وقتی کمالات طرف مقابل را می بینند موضوع برایشان کمرنگ میشود اگر می بینید این خانواده نسبت به نامزدی قبلی شما حساسیت زیادی دارند و حتی خود پسر هم راضی نیست اصرار بر این وصلت نداشته باشید یا لااقل با توجه به اینکه همسایه هستید به آنها فرصت بدهید تا شناخت بیشتری نسبت به شما پیدا کنند.

من رفتم باهاشون صحبت کنم راضی نشدن حرفامو بشنون

من همونطور که گفتم مغازه هامون کنار همه من یه بار رفتم پیش خواهرش باهاش صحبت کنم گفتن همه چی تموم شده و دیگه علاقه ای به من نداره خواهرش هم گفت دیگه ادامه نده