سلام دوست خوبم
شما شرح حال زندگی تان را گفتيد ولی اصلا در مورد مشاوره و خانواده درمانی صحبتی نكرديد ، اگر به خانواده درمانگر مراجعه نكرديد و مشكلات همين باشد كه توضيح داديد بسيار تصميم عجولانه ای برای طلاق گرفتيد ،دوست خوبم علاوه بر استرسهایی كه به فرزندتان وارد خواهد شد .بدانيد كه فشارهای روانی طلاق، مخصوصا اينكه شما مادر هستيد و می خواهيد زمانهایی را از كودكتان دور باشيد برای شما هم هست. پس لطفا از يک خانواده درمانگر كمک بگيريد و برای حل مسائل خيلی تلاش كنيد اگر بعد از آن مشكلات پابرجا بود به طلاق فكر كنيد .
موفق باشيد
مشکلات فقط اینا نیست که گفتم مشکلات زیادی داریم.همسرم اصلا نمیتونه هیچ تصمیمی واسه زندگی بگیره خیلی آشفته ست.شش ساله ازدواج کردیم حتی واسه خرید وسیله ضروری خونه نمیتونه تصمیمی بگیره. هیچوقت نخواسته باکمک کسی مشکلاتمونو حل کنیم .هیچ طوری راضی نمیشه بریم مشاوره. وقتی همکاری نمیکنه فقط میگه جدا شیم بهتره چه کاری از دستم بر میاد. تمام این سالها طوری بامن رفتار کرده انگار اضافیم بجای اینکه با من حرف بزنه درباره مشکلات تا حلشون کنیم باخانوادش حرف زده و بزرگترشون کرده و هیچوقت بامن صمیمی نبوده .همیشه خواسته منو پیش خانوادش بد جلوه بده که خانوادش به طلاقمون راضی بشن. من تواین چندسال هیچوقت احساس نکردم ازدواج کردم و شوهر داشتم جز اذیت و آزار چیزی واسم نبوده. همیشه هم تنها بودم هرجا رفتم. بازار. دکتر. مسافرت. همیشه گفته با خانوادت برو.با این شرایط چکار کنم