سلام دوست عزیز
اینطور که متوجه شدم، چیزی که شما رو ناراحت کرده این هست که همسرتون در جمع خانوادهشون، قدرت نه گفتن رو ندارند. جایگاه و احترامی رو که در محل کار دارن، در خانوادهشون دارا نیستند. رفتاری انجام میدن که دور از شخصیت همیشگیشون هست و شما از این بابت متعجب و ناراحتید. تصور بنده این هست که شاید در خانواده، به همسرتون فرصت مخالفت و ابراز وجود به قدر کافی داده نشده.
مسلما شما نمیتونید بدون اینکه همسرتون بخوان، در رابطهی ایشون با خانوادهشون تغییری ایجاد کنید اما میتونید اگر کاری به نظرتون اشتباه هست، باهاش موافقت نکنید. مثلا اگر برای سفر با همسرتون توافق کردین یا وقت دکتر دارید، بیدلیل اون رو کنسل نکنید. یا اگر همسرتون برخلاف همیشه با شما تماس نمیگیرن، شما با ایشون تماس بگیرید و در واقع، با اون جریانی که راه افتاده همراه نشید و راه خودتون رو برید. ضمن اینکه وقتی از مسالهای ناراحت میشید، حتما در فرصتی مناسب با همسرتون صحبت کنید و احساس و درخواستتون رو واضح بیان کنید. نه اینکه مساله رو مسکوت بگذارید و در دلتون ناراحت باشید (چون اشاره نکردید که برخوردتون با این مسائل چی بوده، توضیح دادم براتون). کاری که شما میتونید انجام بدید این هست که بدون تحقیر و توهین و سرزنش، با ایشون صحبت کنید. خیلی محترمانه توضیح بدید که اولویت اول هر کسی باید همسرش باشه. شما ایشون رو اولویت اول میدونید و انتظار دارید اولویت اول ایشون هم شما باشید. از خوبیهای ایشون صحبت کنید. بابت زحماتشون ازشون تقدیر کنید و در ادامه بگید که در چه موقعیتهایی ناراحت شدید و انتظارتون چی بوده. حواستون باشه از کسی اسم نبرید و حساسیت ایجاد نکنید. مثلا نگید مادر شما گفتن فلان کار رو بکنی. بگید من در فلان موقعیت، از اینکه باهام تماس نگرفتی ناراحت شدم. ازت میخوام بدون هماهنگی با من قرار نذاری یا قراری رو کنسل نکنی. در انتهای صحبتتون باز هم نکتهی مثبتی از ایشون رو بیان کنید تا به اصطلاح، تلخی کلام گرفته بشه و همسرتون مطمئن بشن که شما قصد رنجوندن ایشون یا نادیده گرفتن خوبیهاشون رو ندارید. لطفا صبور باشید. شاید لازم باشه به مرور زمان، چندین بار مکالمهی مشابهی رو داشته باشید تا کمکم همسرتون متوجه اهمیت مساله برای شما بشن و خواستهتون رو جدی بگیرند.
به خدای بزرگ میسپارمتون
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید