اختلاف با همسر و خانواده همسر

سلام

من یه خانوم بیست و هفت سالم که سه ساله ازدواج کردم، همسرم مثل سادیسمی ها رفتار میکنه، دوست داره با زبونش با توهین با کتک کلا آزار برسونه، کلا آدمای مریضی هستند مادرش و پدرشم جفتشون مشکل اعصاب دارند خواهرشم که از خونه فراریه کلا، فقط واسه خواب میاد خونه

خانوادم خیلی کارها برامون کردن، مثلا جهیزیه کامل، دخالت نکردن تو زندگیمون، راهنماییم به سازش کردن، ضمانت وام هامون، مادرم تو بارداریم کلا کارهای خونمو انجام داد با هر وعده غذا برامون فرستاد، خانواده ی اونم فقط موقع مشکلات یادش میفتن، وقتی که دعواشون میشه، قهر میکنن، حتی یکبار یه زنگ نزدن حال منو بپرسن تو این بارداری کلی هم مادرشون راهنماییشون میکرد به دعوا و اذیت و آزار من و خانوادم، خانوادم کلا باهاش رابطشونو قطع کردن خیلیم خوشحالن که شرش کم شده و خونمون نمیره، حتی تو بارداریم کتکمم زد با تحریکات مادرش، مشاوره هم رفتم فایده ای نداشت، اینم بگم قرص اعصاب مصرف میکنن، سرترالین و الانزاپین، عیدا هم کلا مادرش میره خونه باباش پدرشو میفرسته رو سر من، پدرش خیلی بداخلاقه، عید و خوشی نذاشتن برام، شوهرمم هرچی باهاش دعوا میکنم زبون نمیفهمه انگار، کار خودشو میکنه، جدیدا کار به جایی رسیده به خودم میام میبینم ساعتها تو ذهنم با خودشو خانوادش بحث میکنم، بدی هاشونو میگم، گله میکنم، میترسم یه موقع دیوونه بشم، خیلی دلم میخواد بهش فکر نکنم ولی همش ذهنم درگیره، حتی موقع کتاب خوندن میبینم ده صفحه خوندم دریغ از اینکه بفهمم یه خطش چی شد همش تو ذهنم آشوبه، طلاقمم نمیده هرکاری میکنم، لطفا راهنماییم کنین