2794

سلام وقت بخیر . من دوساله ازدواج کردم یه مشکلاتی دارم که تا الان نتونستم حلش کنم از اول که عروس این خانواده شدم مادرشوهرم خواست به آرایشگاه جاریم برم و من قبول کردم روز عروسیم که رفتم جاریم با کنایه مسخرم میکرد که من جدی نگرفتم؛ بعد از زن داداش جاریم شنیدم که جاریم خیلی مسخره من و خانوادم میکنه و دخالت های جاریم اذیتم میکرد وقتی مادرشوهرم از زن داداش جاریم این چیزا رو شنید دعوا راه افتاد و رابطه با زنداداش جاریم قطع شد؛ وقتی این حجم بی حرمتی دیدم برای جشن دوم به آرایشگاه جاریم نرفتم و جاریم به عروسی نیومد و فردای عروسی به من پیام داد که تو مقصری و باعث بهم زدن رابطه دوبرادر شدی و... و یکسال با جاریم رابطه مون قطع شد درصورتیکه رابطه اش با مادرشوهرم قطع کرده بود بخاطر اینکه چرا برای ما عروسی گرفتن خونه گرفتن درصورتیکه همه هزینه خونه و عروسی همسرم داده و خانواده همسرم هیچ نقشی نداشتن حتی جاریم زندگیش خونش از ما بهتره ... گذشت تا اینکه دخترخاله شوهرم هراسان اومد خونمون و من تازه بچم سقط شده بود و توکوچه داد میزد نازا ؛ زندگی خراب کن ؛ بیا بیرون میکشمت و... وقتی در رو باز کردم به من حمله ور شد و گفت تو به جاریت گفتی ما چنین حرفی زدیم درصورتیکه من از چیزی خبر نداشتم وقتی فهمید من چیزی نگفتم از خونم رفت ولی چون تو کوچه آبروریزی کرده بود و از دیوار خونم بالا اومده بود همسرم ازش شکایت کرد وقتی رفتیم دادگاه ؛ قاضی جاریمو خواست اما جاریم کارش و آرایشگاهش رو بهانه کرد و دخترخاله همسرم از ما معذرت خواهی کرد و ما رضایت دادیم زمان گذشت تا اینکه پدرشوهرم تا سکته پیش رفت و از شوهرم خواسته بود آشتی کنیم جاریم زنگ زد و ما رو به خونش دعوت کرد منم بهش گفتم "اگه واقعا فکر میکنی من مقصرم معذرت میخوام" چون کوچیکتر بودم معذرت خواهی کردم و کادو بزرگی گرفتم و خونشون رفتم . وقتی چند ماه گذشت مادرشوهرم گفت چون تو آرایشگاهش نمیری بقیه هم نمیرن تو برو که فامیلا هم برن منم برای اینکه کدوریت پیش نیاد رفتم وقتی رفتم جاریم شروع کرد به گفتن که ( شوهرت فقط به تو وابسته دو سه سال دیگه وابستگیش تموم میشه فکر نکن دوست داره و حرفت رو گوش میده؛ برادرشوهر و مادرشوهر و همه ازم تشکر کردن که تو رو بخشیدم و بهم میگن به این هیچی نگو هرچی میگیم بدش میاد) . خیلی با حرفاش ناراحت شدم من از خانواده همسرم دور شدم و اون بیشتر به اونا نزدیک شده دیگه نمیتونم ببخشم قبلا اگه مادرشوهرم تیکه مینداخت چیزی بهم میگفت سریع میبخشیدم اما الان که میبینم با اون همه اذیت شدنم بازم طرف اونو گرفتن و اونقدر حقیرم میکنن و پشت سرم حرف میزنن نمیتونم ببخشم ؛ این حرف و حدیثا منو همسرمو درگیر کرده و هرچقد جلوتر میریم رابطه مون کمرنگ تر میشه الان که باردار هستم خیلی ناراحتم چون خودمم نمیتونم مشکلاتمو حل کنم چطور یکی دیگه رو وارد این زندگی کنم؟ جاری و مادرشوهر من فامیل هستن جاریم خیلی سرزبون داره و من آرومم مادرشوهرمم همیشه یه حرفی میزنه بعد هزارتا قسم میخوره که من چنین حرفی نزدم دوتایی منو جلو بقیه خصوصا همسرم خراب میکنن نمیدونم چیکارکنم لطفا واضح برام بگید چطور رفتارکنم اگه جواب حرفاشون بدم بیشتر لجبازی میکنن اگه هم ندم خیلی عذاب میکشم

اطلاعات تکمیلی

سن ۲۳ جنسیت زن وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

درود بر شما

شرایط بدی‌ رو گذروندی و حق داری که آزرده خاطر باشی، اما با توجه به اینکه در دوران شیرین بارداری به سر میبری و در انتظار زیباترین تغییر زندگی مشترکتون هستید؛ خوبه که با مدیریت سازمان‌دهی شده این شیرینی‌ رو برای خودت و همسرت دو چندان کنی

از مهم‌ترین نکاتی که در چنین شرایطی می‌تونی انجام بدی مدیریت احساسات و هیجانات ناخوشایندته، اگه نتونی تو این شرایط بر احساسات خودت کنترل داشته باشی منجر به رفتارهای ناپخته میشه که مثل قبل عواقب ناخوشایندی‌ رو به دنبال داره، پس احساساتت‌ رو بشناس و واکنش مناسب نشون بده.

در مواقع عصبانیت روش‌های آرام‌سازی مثل کنترل تنفس، شمردن اعداد به صورت معکوس، ترک موقعیت استرس زا و تغییر فعالیت و... می‌تونه کمک کننده باشه تا در لحظه به آرامش برسی؛ اگه همسرت باهات همسو نیست و احساس حمایت از طرف ایشون نداری، سعی در متقاعد کردنش نداشته باش و به دنبال حمایت عاطفی از فردی منصف و همدل و رازدار باش، کسی که موقع عصبانیت شما شنونده خوبی باشه، بازخورد منفی به شما نمیده و آرومت میکنه و در عین حال حرفهاتو‌ در گنجینه خودش نگه میداره

از نشخوار ذهنی منفی و تکرار افکار منفی گذشته خودداری کن، برای خودت مشغولیت ذهنی متنوع ایجاد کن و در حال حاضر به تغذیه و استراحت خودت اهمیت زیادی قائل باش، رفت و آمدها رو با برنامه‌ریزی انجام بده،

بهتره از خانواده همسرت هم هیولا نسازی قطعا اونها هم مثل شما منتظر اومدن عضو جدید خونواده هستند و یادت باشه که فرزند شما به یه مادر سرحال و سالم بیشتر از هر چیز دیگه‌ای نیاز داره.

با آرزوی سلامتی و شادابی

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha