2794

دخالت مادرشوهر و رفت و آمد خانواده همسر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 168 بازدید

با عرض سلام و خسته نباشید 

2 سال و نیم هست که ازدواج کردم در طی این 2 سال همسرم اصلا تمایلی به رفت و آمد خانوادم به خونمون نشون نمیداد طوری که فقط یکبار بعد عروسیمون بعد یکسال به اصرار من خانوادم رو دعوت کردم و خونه پدرمم که میرفتیم اصلا با کسی صحبت نمیکرد هرکاری میکردم ایراد میگرفت و دنبال بهونه بود... تا اینکه مادرشوهرم از خانوادم بدگویی کرد پیشش به ناحق!به خواهر و برادرام تهمت زد مادرشوهرم تا شوهرم رو نسبت به خانوادم بدبین کنه... تا اینکه یکجوری شده نه ما میریم خونه پدرم نه اونا میان البته شوهرم خیلی صریح به پدرم گفت نیایید اینجا!

بعد این جریانات دعوای لفظی بین خانواده ها پیش اومد و طوری شد که حتی مادرشوهرمم دوست داشت بیاد خونمون چون به هدفش که دور شدن خانوادم بود رسیده بود ولی چون من همیشه به شوهرم میگفتم از مادرت بدم میاد خانوادم رو ازم گرفت فکر کنم به مادرش رسونده که نیاد خونمون!

عید امسال هم به شوهرم گفتم کینه هارو بزاریم کنار و بیا بریم پیش خانوادم من خیلی وقته ندیدمشون دلم تنگ شده براشون گفت نمیام و اجازه نداد من برم ولی خودش منو برد خونشون و خانوادش رو دعوت کرد برای دید و بازدید عید

حالا میگه بیا خانواده ها رفت و آمد کنیم منم حدس میزدم که مادرشوهرم بهش یاد داده!

و زبون ریخته .... تا اینکه شوهرم چند روز پیش گفت مامانم گفته دلم برای نوه ام تنگ شده از اونجا متوجه شدم چون مادرشوهرم اون حرف رو گفته شوهرم راضی به رفت و آمد شده! وگرنه چطور هروقت من میگفتم میگفت نه از خانوادت بدم میاد و کینه دارم ازشون حالا بخاطر یه حرف مادرش حاضر به رفت و آمده!

من قلبا راضی به رفت و آمدم اما نه در این برهه زمانی حقیقتش به دلم اومده شوهرم چرا من که همسرش هستم حرفم رو زمین انداخت و بخاطر مادرش راضی شده کلا مادرش تو همه کارهای ما دخالت میکنه حتی تصمیم میگیره کی مهمونی بگیریم و کیا رو خونمون دعوت کنیم!؟ یکسره از شوهرم در مورد جایی رفتنمون اطلاعات میگیره و شوهرمم میگه همه رو!

من دوست دارم درحال حاضر رفت و آمد کنم چون با این کارم مادرشوهرم خیلی خوشحال میشه و مطمئنم فردا روز بهم میگه آره چون من به پسرم گفتم رفت و آمد درست شد! و میخوام بهش ثابت کنم و همینطور به شوهرم که تصمیم گیرنده زندگی من و شوهرم هستیم نه مادرش تا برای همیشه جلوی دخالتهاش وایستم 

لطفأ راهنماییم کنید چطور این موضوع رو به همسرم بگم که حرفم رو متوجه بشه!؟ بعد از رفت وآمد خانواده ها چه رفتاری با این مادرشوهرم که ایرادگیر فضول حسود و پرو هست انجام بدم!؟ چون هربار میاد خونمون من و شوهرم رو دعوا میده و میره یا همینطور میریم خونشون! و اگه آشتی کنیم یکسره زنگ میزنه و میاد خونمون طوریکه یکی دو روز میمونه و نمیره! من هم چون شوهرم یک روز درمیون شیفته دوستدارم روزی که خونست باهم باشیم نه اینکه کسی مزاحم بشه ...

ممنون میشم منو راهنمایی کنید در رابطه با این مسائل.


اطلاعات تکمیلی

سن 33 جنسیت زن شغل دانشجو وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

با سلام 

بهترين راه يافتن علت بهانه ها و ايراد گرفتن ها است و حتی فهميدن علت بدگويی های مادر همسرتان نسبت به خانواده شما 

استفاده كردن از كلمات توهين آميز مثل بدم ميايد و متقابل مثل كردن تنها باعث متشنج كردن جو ميشود 

ميتوانيد با آرامش و زبانی خوش دليل عدم رفت و  آمد و عدم اجاره به شما مبنی بر تنها رفتن را پرسيد نه با لحن بد كه باعث بدتر شدن اوضاع شود 

برای رفت و آمد حتی اگر مادرشوهرتان عامل آن باشد فرصت خوبی برای شروع مجدد رابطه است 

بهتر است خواسته ها و ناراحتی تان از بی توجه همسرتان را برايشان شرح دهيد حتی تمايل خود برای تنها بودن در زمان سركار نبودن همسرتان 

صحبت راجب مرزهای زندگی خود و مشخص كردن اين مرزها و بيان اين مرزها با آرامش و بدون جبهه گيری برای خانواده همسرتان اثبات و پافشاری بر حرف خود چيزی را درست نميكنم بلكه بيشتر فرسايشی است 

قطع ارتباط راهی مناسب نيست

ميتوان از يک زوج درمانگر كمک گرفت


تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha