سلام دوست عزيز
از مطالبی كه نوشتيد بسيار متاثر شدم و می دانم كه عدم رابطه خوب با همسر و وجود مشكلات زندگی باعث شده كه احساسات زيبای مادرانه تان تحت تاثير قرار بگيرد و در بروز آن به كودكانتان ناتوان شويد و آنها را از حق طبيعی شان محروم كنيد .
دوست عزيز برای ريشه يابی علت تنفر از كودكانتان لطفا به سوالات زير فكر كرده و برايشان جواب پيدا كنيد تا به حل مسئله كمك كند :
آيا از بدو تولد كودكانتان اين حس را داشتيد؟ اگر جوابتان منفی هست از چه زمانی اين حس در شما بوجود آمد آيا مسئله خت اتفاق افتاد كه بتواند عامل اصلی بوجود آمدن تنفر باشد؟
دوست خوبم گفتيد كه فرزندانتان را علت زندگی سخت خود می دانيد و اينكه آنها باعث شدند در اين زندگی باقي بمانيد اما در واقع اينطور نيست اگر مشكلات زندگی غير قابل تحمل و غير قابل حل هستند شما می توانيد از زندگی خارج شويد و فرزندتان را به همسرتان و يا ديگر اعضای خانواده بسپاريد ،آنها واقعا در مقابل اراده شما ناتوانند و هيچ قدرتی برای دخل و تصرف در آن ندارند چه رسد كه عامل سختی و بدبختی زندگی باشند .
دوست خوبم بدانيد كه شما تصميم گيرنده ايد اگر به هر دليلی نمی توانيد از اين زندگی خارج شويد پس لطفا
-ابتدا در رفع مشكلات با همسرتان اقدامات جدی انجام دهيد و برای بهبود روابط تلاش كنيد .
-افكار منفی در مورد خودتان ،زندگی تان و فرزندانتان شما را به اين مرحله رسانده لازم است كه فكر كنيد چطور می توانيد راهكارهايی را پيدا كنيد كه افكار منفی و احساس منفی را به كودكانتان تسری ندهيد و راههايی بيابيد كه آنها را مورد عشق و محبت قرار دهيد و آغوش گرم و محل امن را از آنها نگيريد اگر نمی توانيد به راحتی به حل مسئله برسيد حتما از مشاور كمک بگيريد و مطمئن باشيد مسئله غير قابل حل وجود ندارد، لازم هست برای افكار خطرناک در مورد فرزندانتان به روانپزشک مراجعه كرده و دارو درمانی شويد تا آرامش بدست آوريد و بتوانيد احساس و افكار و زندگی خود را زيبا بسازيد . موفق باشيد
سلام با تشکر از راهنماییتون حتما روی حرفاتون فکر میکنم.مشاوره هم به روی چشم میرم.اینم بگم که از اول حسم به بچه هام سرد بود.چون اصلا آمادگی بارداری رو نداشتم و ناخواسته بودن. باز هم ممنونم