2794

سلام. مدت دو سال با پسری دوست بودم که خانواده ام بجز پدرم در جریان بودند

قصد پسره هم ازدواج هست ولی چون دانشجو بودیم و سربازی نرفته بود میخواستیم صبر کنیم مادرم خیلی راهنماییم کردن و خانواده طرف مقابل هم راضی هستند

پدرم یهویی فهمید و خیلی عصبانی شد ولی هم راضی هست هم خیلی اذیت میکنن. مثل بچه ها لجبازی میکنن و میخوان سنگ بندازن . همش عجله میکنن هر هفته یه حرف متفاوت میزنه 

مادرم خیلی باهاشون صحبت میکنن اما همین که مادرم حرفی برخلاف میل پدرم میزنه پدرم لج میکنه با من عصبانی میشه 

یه هفته میگن جواب پسره رو نده یه هفته میگن جوابشو بده . حتی یکبار که دعوای شدیدی توی خونه شد و پدر و مادرم بحث کردن پدرم حتی جواب تلفن پدر پسره رو نداد. پدرم سر ازدواج خواهرمم خیلی اذیت کردن

پدرم بیکار هستن مدام توو خونه اند و هی فکر میکنه هی صحبت میکنه مدام الفاظ زشت بکار میبره و کلا در همه ی موارد بد برخورد میکنن غیر از این موارد توی همه ی مسائل اینطوری وسواس الکی دارن و عذاب میکشیم واقعا دیگه نمیدونیم چیکار کنیم


اطلاعات تکمیلی

سن 22 جنسیت زن وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام عزیزم در پدیده لجبازی نحوه بیان مسئله بسیار مهم است بیان گوینده باید در شنونده احساس امنیت کند یعنی به او اطمینان دهد که هدف زیر سوال بردن و تخریب شخصیت وی نیست از اظهارات شما می توان دریافت که علت لجبازی نه مخالفت صرف و مبارزه طلبی بلکه مقا ومت در برابر لحن بد است ظاهرا با مادر هم تعارضاتی دارند توصیه این است که با تعامل مناسب و حرمت شخصیت پدر می توانید روی نظر ایشان تأثیر مثبت داشته باشید با توجه به اینکه ایشان بیکار هستند استرس و اضطراب های خودشان را دارند که روی رفتارشون تأثیر منفی گذاشته است نیاز هست پدر و مادرتان برای بهبود روابطشان به مشاوره مراجعه کنند موفق باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha