عکس و فیلم دیدن مستهجن همسرم

سلام.

من هفت ساله ازدواج کردم ، من و ایشون مذهبی هستیم و موقع خواستگاری یک ماه با هم صحبت کردیم و مشکل اساسی نداشتیم ، ولی همسرم علاقه به مسائل فرهنگی داشت ، و مهمترینش نقد فیلم و سریال ماهواره بود و دلیلش کسب آگاهی بیشتر برای روشنگری اطرافیان بود ، دو تا سی دی از نقد فیلم به من داد تا ببینم و با زمینه علائقشون آشنا بشم ، من دیدم و چون در سریال خانمها پوشش مناسبی نداشتن به ایشون گفتم من همچین چیزی برام قابل تحمل نیست ، برای من پاک موندن چشم همسرم از همه چیز برام مهمتره ، و گفتم موافق ازدواج نیستم ، ولی ایشون یک ماه اصرار کردن و دلیل برای اثبات پاکی نیتشون از این فعالیتها ، و گفتن خودم رو واکسینه میکنم تا به گناه نیفتم ، من باز قبول نکردم ، و ایشون قول دادن تا من راضی نباشم از این فعالیت کناره گیری کنن ، چند روز بعد از عقد داشتم با لپ تاب ایشون کار میکردم که داخل یک پوشه عکسها و فیلمهای مستهجن دیدم ، فيلم های خيلی زشت...

دنیا جلوی چشمم سیاه شد ، وقتی ازش پرسیدم گفت اینها رو نگه داشتم تا به کسانی که باور دینی ندارن برای مثال نشون بدم و از اسلام دفاع کنم ، گفتم پسر مجرد همچین چیزی میبینه ؟ تو به من گفتی تا بحال زن لخت ندیدم و توی خیابون سر بزیرم ، اینقدر گفت تا قانع شدم ، چندین بار از این عکسها جاهای مختلف لپ تاب دیدم و باز همون ادعاها ، چندین بار توی خیابون به زنها و دخترها نگاه میکرد و دعوا میکردیم ، میگفت منظورم اینه که ببینم اوضاع فرهنگی جامعه و وصع پوشش زنان چطوره ، من قبل عقد وسواس داشتم که درمان کرده بودم و تقریبا خوب شده بودم ، ولی بعد مشکلات بعد از عقد دوباره وسواسم برگشت ، خلاصه بعد عروسی هم چندین بار پیش اومد میرفتم داخل اتاق سریع صفحه لپ تاب رو عوض میکرد ما بدلیل این مشکلات رابطه زناشویی خوبی هم نداشتیم، بعد دو سال بچه دار شدیم ،  بچه و وسواس من رابطمون رو کمتر کرد ، همیشه بخاطر وسواس من دعوا داریم ، سعی کردم درمان کنم ولی نتونستم ، چند ماه بعد تولد بچه یک روز صبح دیدم پشت مبل نشسته ، رفتم بالای سرش دیدم صفحه اینستا یک دختره که عکس... ، چند ثانیه صبر کردم تا مطمئن شم درست میبینم ، داد زدم و اون ترسید گفت اشتباه کردم ببخشید ولی بعد چند ساعت گفت من کاری نکردم لینکش خودش باز شد ، گفتم پس چرا نگاه میکردی و سریع نبستی که دعوا کردیم ، ولی باز قبول کردم اتفاقی دیده و بخشیدم بارها بخاطر وسواس و غیر وسواس من رو کتک زده شدید که باعث آسیب شده ، به من و خانوادم فحش حتی فحش ناموس داده ، ولی من بخشیدمش

چند ماه پیش داخل گوشیش دیدم کلمه رابطه زناشویی سرچ شده و عکسهای زن و مرد لخت. دیده شده ، ولی میگه من نکردم ، شاید محل کار کسی گوشیم رو گرفته و واقعا مستاصل شدم ، چند روز پیش بخاطر دعوا سر وسواس و عکسهای گوشیش دعوا کردیم و من زنگ زدم مادرم بیاد منو ببره خونشون ، چون از ناراحتی مریض شده بودم و امنیت جانی هم نداشتم ، مادرم دم در باهاش دعوا کردن که چرا اذیتش میکنی ، همسرم بابت مزاحمت مادرم زنگ زد ۱۱۰.
فعلا مادر و خواهرم و مادرشوهرم از موضوع عکس و فیلمها خبر دارند. پدرم فقط میدونه بخاطر وسواس دعوا داریم.
الان ده روزه از ناراحتی مریض شدم و سرگیجه دارم و خونه مادرم هستم . مادرم میخواد تمام موضوع رو به پدرم بگه تا با پدر مادر همسرم صحبت کنن. مادر همسرم فقط میگه پسر من پاکه و هیچ کمکی نمیکنه. همسرم هم میگه من کار خلافی نکردم و عکس بدی ندیدم ، بهم میگه اگه تو وظایفت رو درقبال من درست انجام میدادی الان به من شک نداشتی.
بهش گفتم اگه تو جای من بودی چیکار میکردی ؟ میگه صبر میکردم و وظایفم رو درست انجام میدادم و مراقب همسرم بودم.
با چند مشاور صحبت کردم ، گفتن به احتمال خیلی زیاد خودش کرده ، ولی نمیتونی ازش اعتراف بگیری ، یا طلاق بگیر ، یا صبر کن و با محبت درستش کن
نمیدونم چیکار کنم ، اگه پدر و پدر شوهرم بفهمن چی میشه. لطفا راهنماییم کنین. چند روز بیشتر فرصت ندارم. هر لحظه ممکنه پدر و پدرشوهرم ماجرا رو بفهمن و آبروی زندگیمون بره.  ضمنا شوهرم موقع خواستگاری گفت اکثرا مسجد نماز میخونه ولی چند وقته متوجه شدم به بهانه خستگی نمازهاش رو دیر میخونه یا اصلا نمیخونه. یک بار مطب کودکان نشسته بودیم ، یک خانم ميخواست بچه اش را شیر بده و اهل رعايت هم نبود ، من توقع داشتم همسرم از اتاق انتظار بره بیرون ، ولی همسرم راحت نشسته بود ، متوجه نشدم نگاه کرد یا نه.

یک بار وقتی بچه کوچیک بود ، گفت خط سینه بچه رو دیدم تحریک شدم ، وقتی دید ناراحت شدم گفت منظوری نداشتم و پدرانه گفتم ، یا پوشک دخترم رو عوض میکنم نگاه میکنه که من چندین بار بهش تذکر دادم ، چند شب پیش که خونه بودم صبح بلند شدم دیدم شلوار پای بچه نیست و پشت و رو بالای سرمه ، ازش پرسیدم گفت من نکردم احتمالا خودش کنده ، درحالی که خودم نکندم و بچم کوچیکه نمیتونه لباسشو در بیاره