2794

اختلاف و دخالت مادرشوهر

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 156 بازدید 2 تبادل تجربه

سلام خسته نباشید 

تو رو خدا کمکم کنید من ۵ ماه عروسی کردم شوهرم خیلی خوبه و منو هم خیلی دوست داره عروس عمه ام شدم که البته ناتنیه . خانواده هامون باهم دعوا کردن مادرشوهرم هم همش سر شوهرم غر میزنه که تو نمیتونی جواب بدی و فلان حتی یه بار میخواست خودشو از پشت بام پرت کنه بخاطر اینکه مامانم داشت با تلفن با من حرف میزد بنده خدا نمیدونست عمه ام پیشمه بعد که قطع کرد مادرشوهرم یه دعوای راه انداخت که نگو جلوی من به خانواده ام بد میگه سر هر چیز کوچیکی بهونه میاره مثلا میگه خواهرش یعنی خواهر من به من درست دست نداد و روبوسی نکرد نمیدونم مامانش برام قیافه گرفت در صورتی که خدا شاهده وقتی مامانمینا واسه پایتختی اومدن خونمون رفتن پیشش با اخم و صورت گرفته باهاشون برخورد کرد 

 من طبقه پایین مادرشوهرم زندگی میکنم بعدش میگه چرا اول نمیایین خونه من بعد برین پایین سر هر چیزی بهونه میاره و داد و بیداد میکنه دیگه اعصاب نمونده برام فیلم عروسی رو گرفتیم یهو داشت فیلم رو میدید منو شوهرم رفته بودیم بیرون یهو که اومدیم داد و بیداد کرد چرا تو فیلم تو خونه ما کم گرفته ولی خونه مادر عروس زیاد فیلم گرفته و فلان بعد گفت چون تو عروسی عکس ننداختین یعنی قرار بود فیلمبردار عکس بندازه از فامیلا و خانواده یادش رفت سر اون که یه هفته دعوا بود بعد گفت فیلم دست من میمونه نمیدم بهتون واقعا داره زور میگه الان فیلم عروسی دست خودم نیست به مامانمینا هم گفتم هنوز فیلم رو نگرفتم چی بگم میترسم باز دعوا بشه الان ۴ ماهه مامانمینا نمیان خونم چون میترسن دوباره دعوا بشه بخاطر من همه چی رو کوتاه میان منم تنها میرم خونشون چون یه بار که مادرشوهرم با شوهرم سر همین چیزا دعوا میکرد به شوهرم گفت اگه بری خونشون اسمتو از شناسنامه ام پاک میکنم اونم ترسیده نمیاد هرچی هم میشه میگه وسایلاتون رو جمع کنین برین از اینجا چون خونه به اسم مادرشوهرمه خیلی مغروره و میگه فقط من .  یه روز رفته بودم خونه مامانم بعد زنگ زدم که شوهرم بیاد دنبالم گفت بمون اونجا شب رو فردا بیا من موندم که چی شده گفت تو تنها میری به من اهمیت نمیدی و فلان خوب مادرمه من چیکار کنم خودش نمیاد منم نمیشه که نرم بعد فهمیدم که پدرشوهرم بهش گفته وقتی اونا نمیان چرا میزاری زنت تنها بره الان میخوام برم میترسم که چه جوری به شوهرم بگم کمکم کنین دلم میخواد برم پیش مشاور ولی تنها نمیزاره برم بیرون 😔😔

من و شوهرم هر دو هم سنیم ۳۰ سالمونه توروخدا کمکم کنین 


اطلاعات تکمیلی

سن 30 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

با سلام 

ميتوانم احساستان را درک كنم و اينكه چقدر تحت فشار هستيد شما ميتوانيد راجب همه اين مسائل با همسرتان صحبت كنيد و او را كاملا از احساس و ناراحتی خود آگاه كنيد و نياز ها و خواسته های خود را بيان كنيد حتی ميتوانيد بين خود و همسرتان توافقاتی انجام دهيد و بدون بحث و دعوا مرزها و حريم های زندگی زناشويی خود را مشخص كنيد 

و بعد از به نتيجه رسيدن بين خود بدون بحث و دعوا خواسته ها و تصميم های خود را با خانواده های دو طرف مطرح كنيد نشان دادن استقلال و حريم شخصی به خانواده ها 

اين كار سختي های خودش را دارد بخصوص كه همسرتان تحت تأثير مادر و پدرش است 

و اينكه تلاش كنيد حد امكان محيط زندگی خود را عوض كنيد 

شرايط ميتواند خيلی سخت باشد و اين را درک ميكنم 

شما ميتوانيد برای كم كردن اين بار منفی و درگيری ذهنی خود به فعاليت هايی بپردازيد اينجوری كه عنوان كرديد نميتوانيد از خانه خارج شويد با همسرتان صحبت كنيد در صورت موافقت به كلاس يا فعاليت بيرون از منزل بپردازيد يا در صورت عدم امكان به فعاليت های مثل كارهای هنری در خانه بپردازيد تا كمكی به آرامش ذهنتان باشد 

در آخر توصيه ميكنم همسر خود را برای مشاوره و زوج درمانی مجاب كنيد


تجربه شما

login captcha

اتفاقا صحبت کردم یک بار با همسرم داشتم در مورد همین قضیه صحبت میکردم یهو مادرشوهرم اومد پایین گفت چی شده چرا دعوا میکنین دفعه آخر باشه یعنی این کار رو هم نمیتونیم انجام بدیم 

ممنون از شما