رک بودن همسرم و خانواده همسرم

سلام. من فردی صبور ، قانع و خودخوری ام.. وقتی با خانواده همسرم آشنا شدم متوجه شدم که حرفشونو رک و صریح میزنن.. اوایل ازدواجم  اهمیت نمیدانم ولی الان که هفت سال از زندگیمون میگذره حرفشون رفته روی مخم و آنقدر به حرفشون فکر میکنم که سردرد میگیرم. الان نسبت به قبل جوابشون رو با خنده میدم ولی بازم عین خودشون نیستم. شوهر من و بقیه بچه هاشم رک هستند. و با حرفاشون خودِ مادرشوهرمم آزار میدن. ولی با این وجود که خود مادرشوهرمم رکِ و بچه هاش، این رفتارشونو از خودش به ارث بردن شکایت پسراشونو به عروساشون میکنه که مثلا شوهر تو بهم این حرف زده. نمیگه خودم رک بودن رو بهشون نشون دادم و ضربه شما خودم میخورم. به هر حال بعد هفت سال زندگی تازگیها از زندگی لذت نمیبرم به خاطر حرفاشون. ولی خیلی خانواده همسرم خوبن و دلسوز. همینکه رک حرف میزنند ناراحت میشم. و در یک ساختمون باهم زندگی میکنیم متاسفانه. هرجا میخوایم بریم بیرون دور بزنیم میگن ماهم میخوایم بیایم. یا چرا مارو نبردید...خواهرشوهرم سی سالشه عقده و یک سال دیگه عروسیشه. من سی سالمه و همسرم سی و سه سال