نگرانی و ترس از آینده

سلام . من خیلی وضعم خرابه و داغونم ، خودم که هشت ساله ناباروری دارم با وجود بی پولی و بدبختی هرگونه درمان و راهی انجام دادم و در تمام درمانها شکست خوردم دیگه بریدم حتی حلقه ازداجمم فروختم و هیچکسی به من کمک مالی نمیکنه ، از لحاظ مالی داغونم ، از لحاظ روحی هم جدیدا خیلی تحت فشارم پدرم‌ دچار بیماری قلبی شده و با وجود عمل انژیو گرفتگی رگها باز نشد، دیابت هم داره ، و بعد از عمل کمی آلزایمر گرفتن با دیدن این صحنه ها دیوونه میشم ، مادرم هم که امروز زنگ زد گفت قندم ۱۵۰ ست و گلبولهای سفیدم  از ۳۵۰۰ ،۳۲۰۰ تاست من خیلی سرچ‌ کردم چیزای خوبی پیدا نشد آیا این که گفتن قابل درمان هست ،« باید بگم که مادربزرگم بخاطر لوسمی فوت کردن بیست سال پیش» و‌ بسیار نگرانم خسته ی خسته و درمانده شدم میترسم از همه چیز چرا همه چیز باهم به سرم‌ اومده من اصلا تحمل ندارم ، الان فکر میکنم که خودمم شاید تا چند سال دیگه زنده نباشم و این دلیلی هست که خدا به من بچه نداده تا اون یتیم نشه ،،از طرفی برای شوهرم خیلی ناراحتم اگر من بمیرم تنها بمونه هیچکس رو جز من نداره خانوادش همیشه ازش سواستفاده کردن و دوستشون نداره ، ناراحت از اینم که نتونستم بچه بهش بدم و پدر بشه خیلی دلم بحال پدرم مادرم و شوهرم میسوزه و حتی بچه نداشتنم از اینهمه فکر و دغدغه با وجود تناسب اندام و رژیم همیشگی قند ناشتام ۱۰۱  هست و قندی عصبیست اینو کجای دلم بزارم ،الان میترسم بچه داشته باشم و بمیرم و اون تنها بشه ، خدایا چیکار کنم ... پولم ندارم برم مشاوره کمک کنید