2794

بی توجهی مادرم نسبت به ناراحتی همسرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 57 بازدید

سلام. شوهرم از مامانم ناراحته بخاطر بعضی حرفهای مامانم، مدتی بود کمتر خونه مامانم اینا میرفتیم تا اینکه مامانم علتو جویا شد و شوهرم بهش گفت از چی ناراحته. حالا ما انتظار داریم مامانم یک حرفی چیزی بزنه و از دل در بیاره ولی الان نزدیک ۲هفته است هیچ حرفی در اون مورد نمیزنه و البته ماهم اونجا نرفتیم دیگه اصلا، من باردار هستم و به کمک خانوادم نیاز دارم ولی احساس میکنم مامانم نمیخواد غرورشو زیر پا بزاره و حرف بزنه، فقط همش تلفنی حالمو میپرسه و همش میگه بیا اینجا، که منم بخاطر شوهرم نمیرم. استرس و فکر زیاد همینجور داره حالمو بدتر میکنه، اینم بگم که با مامانم حرف زدم ولی فایده نداشته. البته مامانم هفته پیش با یک شاخه گل اومد خونمون و داد به شوهرم که مثلا همه چی تمومه ولی هیچ حرفی راجع به ناراحتی ها نزد و این همسرمو بیشتر عصبی کرد که مامانم یک ساعت خونمون بود ولی فقط با من حرف میزد انگار نه انگار شوهرمم نشسته، فقط با اون یه احوالپرسی ساده کرد، فرداش به مامانم گفتم چرا اینکارو کردی گفت چون اون سرد جواب داده. واقعا نمیدونم چیکار کنم !؟


اطلاعات تکمیلی

جنسیت زن
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز

خوب با شرایطی که دارید و سطح هورمون ها نیازمند آرامش هستید و کمی حساس شده اید و این شرایطی که بین مادر و همسرتون به وجود آمده شما رو آزار میده به شما پیشنهاد می کنم این مسئله رو به گذشت زمان واگذار کنید  چون زمان کودورت ها رو کمرنگ می کنه و فرصت بدید تا این دو آماده صحبت کردن با هم بشوند و شما خودتون رو وسط دو فرد قرار ندید هر گاه همسرتون با شما در مورد این مسئله صحبت کرد به خوبی گوش دهید و دفاع نکنید ایشون احتمالا با گفتن این حرفها و ناراحتی ها می خوان شما متوجه بشید و بپذیرید و این فهمیده شدن از طرف شما ایشون رو آرام می کنه و اجازه بدید خودشون مشکلشون رو حل کنند و به هر دو نفر شرایط خودتون رو گوش زد کنید و از هر دو درخواست کنید در این شرایط از شما حمایت کنند

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha