شوهر سرد و بی احساس

سلام. من سه ماهه عروسی كردم و دو سال هم عقد بودم، اوايل دوران عقد شوهرم خوب بود، تقريبا شش ماه اول هر شب ميومد دنبالم، سعی ميكرد بيشتر باهام وقت بگذرونه، ولی در كل خصوصيات مرد سالارانه و خشن داشت، بعد از شش ماه كم كم اخلاقهای بد خودشو نشون داد. خيلی كم ميومد منو ببينه، اصلا ابراز احساسات نميكرد، بهم توجه نميكرد، هر بار هم باهاش صحبت ميكردم ميگفت اينا به خاطر فشار زندگيه، قول ميدم بعد عروسی روابطمون بهتر ميشه! ولی بعد عروسی تازه مشكلات ما شروع شد!! شوهرم تمام روز يا سر كاره يا با دوستاش بيرونه! خيلی بهم لطف كنه برای ناهار و شام مياد خونه، وقتی هم توی خونست اصلا به من توجه يا محبتی نداره، هر شب تا ساعت دو يا سه بيرون ميمونه ! نميدونم چه مشكلی داره ! هر بار يه بهونه مياره از من فرار ميكنه. من بهش مشكوک شدم كه نكنه معتاد باشه . خيلی سردرگمم. زندگيم داره از هم ميپاشه. حرف زدن با خودش هم فايده ای نداره. كلا شوهرم آدم پنهون كاريه و منو اصلا دخالت نميده تو كاراش

توی اين مدت كه باهاش بودم فقط دو تا احتمال به نظرم ميرسه: يا اينكه اعتياد داره و يا اينكه عاشق كسی ديگه است، نميتونه منو تحمل كنه ( اوايل عقد در مورد دوست دختر قبليش كه قرار بوده با هم ازدواج كنن بهم گفت و يكی دو بار هم اشتباهی اسمشو آورد) 

به نظر شما مشكل شوهرم چی ميتونه باشه؟ من بايد چيكار كنم الان؟ البته اينم بگم كه شوهرم عصبی و بد دل هم هست. نميدونم با اين شرايطش ازش جدا بشم يا نه