2794

احساس تنهایی و عصبی بودن بعد از خیانت همسرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 116 بازدید 1 تبادل تجربه

سلام . 14 سالمه و ازدواج کردم و یک سالی هست که به دلیل اینکه خیانت همسرم و بعضی از رفتارهای بد شو دیدم دیگه از زندگی خسته شدم سه بار اقدام به خودکشی کردم و قرص خوردم ولی اصلا نشد و خیلی احساس تنهایی میکنم مدام تو خودمم و با هر چیزی گریم میگیره و دعا میکنم بمیرم این اواخرم خیلی زود عصبانی میشم و داد میزنم اگه مثلا به کسی یه کار بگم و اون داره دیر انجامش میده یا اصلا انجام نمیده فورا اعصابم خرد میشه . مشکل من چیه ؟

 دلم نمیخواد که کسی بفهمه چمه که برای همسرم مشکل پیش نیاد. لطفا کمکم کنید.

اطلاعات تکمیلی

سن 14 جنسیت زن شغل دانش اموز وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

دوست خوبم سلام

بابت تمام اتفاقاتی که براتون افتاده واقعا متاسفم و باهاتون همدردی میکنم


به نظر میرسه شما توقعات بالایی از خودتون دارید 

توجه کنید شما 14 ساله تونه . ازدواج کردید . خیانت و بدرفتاری همسر دیدید  نمیشه توقع داشته باشید که عصبی و حال بد رو تجربه نکنید. منظورم این نیست که هر رفتاری دوست داشته باشید میتونید انجام بدید  نه،  فقط میخوام بگم کمی به خودتون حق بدید حال خودتون رو درک کنید

وقتی خیانتی اتفاق می افتد اگرمرحله درمان شما، پشیمانی فرد پیمان شکن ، بخشش از طرف شما اتفاق نیفتد اون مسئله از بین نمیرود 

به نظرم بیشتر از هرکسی الان باید به فکر خودتون باشید. شما مشکلی ندارید فقط خشم فروخورده ای دارید که بر اثر این اتفاق آسیب دیدید. این آسیب نیاز به درمان داره

دوست عزیزم پیشنهاد میکنم جدی مساله تو پیگیری کن .

فقط میخوام بدونی زندگی به انتها نرسیده ادامه داره تو با یه درمان خوب میتونی به روال زندگیت برگردی 

اقداماتت در مورد خودکشی مساله ای نیست که بتونی به صورت آن لاین پیگیری کنید . حتما به روانشناس به طور حضوری مراجعه کن تا به امید خدا نور امید در زندگیت جریان پیدا کنه .

  

                                 موفق وشاد باشی   


 

تجربه شما

login captcha

ممنون ازتون ولی چجوری با خانوادم درمیان بذارم که احتیاج به روانشانس دارم؟

@fatemehgoil

عزیزم این نیاز و حق مسلمطته که احتیاج به روانشناس داشته باشی.

با توجه به اتفاقاتی که پیش اومده من نتونستم این موضوع رو هضم کنم و حالم اصلا خوب نیست نیاز به روانشناس دارم  تا حال روحیم خوب بشه و بتونم به زندگی با امید ادامه بدم. من نیاز دارم این مسیله رو حل و فصل کنم . همه ای این رفتارهای که انجام دادم. عصبانیت. گریه و... برای همین موضوع است .شاید به ظاهر موضوع تمام شده باشه اما آثار منفیش و زخمی که به روح من وارد شده همچنان هست

 البته خود همسرتون هم خیلی میتونن کمک کننده باشن ضمن اینکه بهتره با هم به مشاور مراجعه کنید چون یکی از ستون های این اتفاق ایشون هستند اگر نپذیرفتند خودتون به تنهایی برید