2794

سلام. من ۳۷ سالمه دو ساله که ازدواج کردم و دو ماهه که زایمان کردم تحصیلات خودم و شوهرم مقطع دکترا هست. مشکلم این هست که از بچگی از آمپول و سوسک ترس عجیبی داشتم به طوری که با دیدن یا تزریق آمپول دچار ضعف یا حتی تپش قلب می شدم. حالا هنوز این ترس ها هست ولی نه با این شدت. در دوره دکترا اضطراب شدید داشتم و این باعث شد در این دوره خوب ندرخشم. الان مشکلم این هست که گاها از دخترم می ترسم. که منو اذیت خواهد کرد. یک بار تو دوران بارداری خواب دیدم که فرزند درون شکمم آمده رو شکمم و به من می خنده الان دخترم دقیقا همون خنده رو داره و این منو می ترساند. فرزندم رو واقعا می خواستیم ولی فکر نمی کردم من صاحب دختر بشم. خودم تک دختر با ۵ برادر هستم. زایمانم سخت بود کل روند طبیعی رو طی کرد ولی در نهایت اورژانسی سزارین شدم بعد زایمان حس شکست می کردم و متاسفانه دو سه بار به طور بدی با همسرم بحث مان شد و ایشان در حد پیچاندن گوش و دست برای اولین بار منو زد.  خواهشا کمک کنید چطور با این فکرها و حس ها کنار بیام. تشکر

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۷ جنسیت زن شغل بیکار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست خوبم

با توجه به فرمایشاتتان حدس میزنم دچار افسردگی شده اید که با افکار وسواس گونه همراه است. البته باید عمیق تر بررسی شود

 برای رهایی از صدای ذهنی تان می توانید از روش های ذیل استفاده نمایید. اما توصیه میکنم حتما از یک روانشناس بصورت حضوری بهره بگیرید.

علت را جست‌و‌جو کنید:

فهمیدن اینکه چه چیزهایی به ایجاد این افکار وسواسی در شما منجر شده است، نه تنها در کشف راه‌های بهبودی کمک می‌کند بلکه می‌تواند اضطراب حاصل از این افکار را نیز در شما کاهش دهد. برای این منظور در برگه‌ای مشاهدات، تجربه‌ها و منابع با نفوذ مثل رسانه، دوستان و خانواده را که در این زمینه احتمالا اثرگذار بوده‌اند یادداشت کنید

افکار و رفتارهای وسواسیتان را شناسایی کنید:

سه تا از این فکرهای وسواسی را در نظر بگیرید؛ مثلا از خودتان بپرسید که کدام فکر بیشتر اذیتتان می‌کند؟ یا اینکه کدام فکر وسواسی بیشتر به ذهنتان می‌آید؟ آن‌ها را یادداشت کنید و رفتارهایی را که برای رهایی از آن‌ها انجام می‌دهید نیز، در مقابل آن‌ها بنویسید

موضوع آغازگر را بیابید:

حال که مهم‌ترین افکار وسواسی خودتان را مشخص کردید، موقعیت‌ها یا عواملی که این افکار را به ذهنتان متبادر می‌کنند، یادداشت کنید. برای مثال از خودتان بپرسید که وقتی چه چیزهایی در خانه تمیز نباشند، این افکار به سراغم می‌آیند؟ یا چه چیزهایی باعث می‌شود به تمیزکاری بپردازید؟ هرگاه آغازگر جدیدی را پیدا کردید به یادداشتتان بیفزایید.

رفتارهای اجتنابیتان را بشناسید:

اجتناب از موقعیت خطرناک، امری طبیعی است احتمالا شما هم اجتناب‌هایی در رابطه با افکارتان تجربه می‌کنید. لازم می‌دانم توجه شما را به این نکته جلب کنم که اجتناب فقط به طور موقت به شما آرامش می‌دهد و در واقع یک راهبرد غیرموثر است. پس لازم است این الگوی اجتنابی تداوم بخش را بشناسید تا قادر باشید بر آن غلبه کنید. برای این منظور مواردی را که به علت افکار وسواسی از آن‌ها اجتناب می‌کنید یادداشت کنید؛ مثلا از خودتان بپرسید که از کدام موقعیت، مکان یا شیء اجتناب می‌کنید؟

با اجتناب‌هایتان مواجه شوید:

پس از شناسایی این موارد، تصور کنید که با آن‌ها مواجه شده‌اید، پس از چند بار تکرار این تمرین ذهنی، به صورت واقعی با آن‌ها مواجه شوید و در موقعیت اضطراب زا باقی بمانید تا بتوانید این الگوی پایدار اجتناب‌هایتان را بشکنید. در ابتدا که با این موقعیت‌ها روبه رو می‌شوید طبیعی است که اضطرابتان افزایش یابد، اما اگر در موقعیت بمانید خود به خود از شدت اضطرابتان کاسته می‌شود.

مراقبت از حال خوب خودتان باعث میشود دلبندتان نیز آسوده بال و شاد رشد کند. کودکان احساسات والدین را به راحتی دریافت میکنند🌹🌹🌹

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha