2794

با عرض سلام. 21 سال سن دارم. و دخترم 1 سالشه. چند ماهیه بالجبار با خواهرشوهرم که 17 سال سن داره زندگی میکنیم چون میخواد طلاق بگیره بیرونه و نمیره خونه پدرش چون تو روستاست. میگه نمیخوام فعلا همه بفهمند. چند ماه دیگه میریم خونه خودمون و پدرشوهرم میان جای ما که خونشونه میشینن که دخترشون پیششون باشه. من خیلی سختمه از وقتی اون با ما زندگی میکنه من سرخیلی چیزا حساس شدم. شوهرم مرد خوبیه. بهم محبت داره. ولی من روی خواهراش حساس شدم. اگه بهشون زنگ بزنه حس بدی بهم دست میده دست خودم نیست شاید چون بهم بدی کردن اینطوری شدم هرچند شوهرم ازم دفاع میکنه. روی لباس پوشیدن خواهرش که باهامون زندگی میکنه حساسم. نمیدونم چیکار کنم. مثلا خواهرش با این که داره طلاق میگیره اومده عکسهای عروسیشو نشون شوهرم میده فکر کنم نشون داد که شوهرم بگه چقدر خوشکل شدی. من خیلی از هردوشون ناراحت شدم با خودم گفتم عکسای بازش رو چرا نشون داد. (چون از قبل بیشتر حیا داشت و من اون شکلی دیده بودمش توقع پوشش مناسب دارم) و به شوهرم گفتم. حتی رو حرف زدنشونم حساسم دست خودم نیست قبلا اینطور نبودم. نمیتونم چطور تحمل کنم. دختر بدی نیست ولی اینکه خودشو به شوهرم تحمیل کنه بدم میاد شاید چون قبلا با من و شوهرم بدی کردن حساس شدم. کمکم کنید که چطور این چند ماه رو بگذرونم.😢

اطلاعات تکمیلی

سن 21 جنسیت زن شغل خانه دار
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام به شما مادر جوااان☺

به نظر میرسه که شرایط پیش آمده روی شما تاثیر خوبی نداشته و شاید شما آمادگی رویارویی با این موقعیت جدید رو نداشتید. اما خب زندگی سرشار از اتفاقات پیش بینی نشده هست و گاهی ما رو غافلگیر میکنه😉 و البته در همین موقعیت ها هست که مجبور میشیم بیشتر یاد بگیریم و توانمندتر بشیم☺
نکته قابل توجه در مطالبتون این هست که همسر خوب و همراهی دارید و خیلی مواقع از شما حمایت کردن و به شما اهمیت میدن که این بسیار مهم و ارزشمند هست. خواهر شوهر شما کم سن و سال هست و درگیر یک گرفتاری شده که نیاز به کمک و همراهی خانواده اش داره و طبیعتا شما و همسرتون خانواده ی او هستید و حمایت فکری و عاطفی شما میتونه بسیار کمک کننده باشه. با توجه به علاقه ای که شما به نظر میرسد به همسرتون دارید میتونید این همراهی رو داشته باشید. همراهی کردن در سختی ها و مشکلات.
در مواقعی که حساسیت شما تحریک میشه خوبه که دقت کنید در اون لحظه چه فکری از ذهنتون گذشته مثل موردی که اشاره کردید که این خانم عکسهای عروسیشونو به همسر شما که برادرشون میشه نشون دادن و شما ناراحت شدید و با خودتون فکر کردید شاید اینکارو کرده که همسرتون بهش بگه چقدر خوشگل شدی، توجه بکنید که این تنها فکر شما هست و میتونه با واقعیت فکری همسر و خواهرش مطابقت نداشته باشه که حتی اگر هم این باشه، طبیعیه که در چنین شرایط روحی که خواهر شوهر شما درگیرش هست نیاز به توجه و تایید بیشتری از سوی شما داره و دنبال اینه که یه جوری خودش رو آروم کنه.

چطوریه که در صورت ابراز توجه همسرتون به خواهرش، شما ناراحت میشید و میرنجید؟
چقدر با همسرتون احساس نزدیکی و صمیمیت میکنید؟
چقدر راجع به خواسته های شخصیتون با هم گفتگو میکنید؟
چقدر از یکدیگر حسن جویی(تعریف) میکنید؟

اینکه در مطالبتون چند بار اشاره کردید که از سوی خانواده همسرتون بخصوص خواهرها اذیت شدید چقدر در روابط شما با همسرتون تاثیر داشته و همسر شما چه موضعی در این خصوص داشتن؟ به نظر میرسه که ناراحتیهای گذشته به درستی حل و فصل نشده و به سادگی برای شما تداعی میشن.
پاسخ به این سوالها میتونه کمک کننده باشه ☺

توجه داشته باشید که وقتی روابط شما با همسرتون از کیفیت لازم برخوردار باشه همچنین شما از خودتون احساس رضایت داشته باشید و ارزیابی مثبتی از خودتون داشته باشید، حساسیت ها کم تر و کمرنگ تر میشوند☺
  

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha