2794

اختلاف با همسر به دلیل وابستگی به خانواده

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 39 بازدید

با سلام خواهش میکنم راهنماییم بفرمایید.م ن و همسرم اونقدر بحث کردیم باهمدیگه که من کلا خسته شدم و الان اومدم خونه بابام یه چند روزی درصورتی که حتی یکبار هم تنهایی نیومده بودم اما دیگه بریدم بهش گفتم که برو بچسب به خونواده ات و من اینجا نیستم به قول خودت ببینم که اونقدر باهاشون باش بلکه سیر بشی. تا حالا هرچی گفتم که وابستگیتو کم کن هوامو داشته باش پیش خونوادت ، تمرین کن حرفتو بزنی و از حقت دفاع کنی. سر جاری و فامیل و مادر خواهر هی با من جنگ نکن. اما عوض رعایت کردن بیشتر حساسم کرد. هر روز اختلاف تا اینکه از همدیگه کامل سرد شدیم کامل وایستاد روبروم. بهش گفتم نمیتونیم بسازیم باهم جدا بشیم اونم میگه کوتاه بیا زندگی کنیم اما من مگه چی خواستم ازش. دهن بینه پرش میکنن اونم میاد با من بحث میکنه اعصاب نمونده برام. 33 سالشه. اشتباه کردم که خونم رو ول کردم اومدم از وقتی هم اومده و زنگ زده اصلا جواب ندادم نه زنگ نه اس ام اس. خواهشا بگید چیکار کنم برگردم با این وضعیت یا بمونم شرط بزارم یا کلا بیخیالش بشم؟ نمیدونم تورو قرآن جواب بدید چندین باره که میفرستم براتون.

اطلاعات تکمیلی

سن 27 جنسیت زن شغل حق التدریس وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام عزیزم.خیلی خسته و فرسوده شدی.ترک خونه معمولا روش صحیحی نیست ولی حالا که منزل رو ترک کردی و ایشون پیگیر بازگشتت هست، وقت مناسبیه که برگشت رو مشروط به مراجعه زوجی به مشاور بکنی.وابستگی به خانواده مشکل مهم و آزاردهنده ای هست.با توجه به اینکه هر دو روی این موضوع حساس شدید لازمه از فرد سومی بعنوان متخصص کمک بگیرید که صحبتهاش شائبه ی طرفداری از طرفین رو نداشته باشه و همسر با شما همکاری بکنه تا تغییرات مثبت ایجاد بشه.قطعا هرچه دعوا شدت بگیره سردی رابطه بیشتر میشه و شما نفوذت رو در همسر از دست میدی.دنبال راهکار جدید باش.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha