با سلام خدمت شما
بسیار خوشحالم که قبل از بارداری این سوالات برای شما پیش اومده، این دقت نظر نشان از تفکر شما درباره اهمیت تربیت کودک دارد.
بطور کلی باید گفت در مراحل رشد کودکان، موازات رشد شناختی ( افزایش رشد مغز، توانایی صحبت کردن، افزایش ظرفیت انواع حافظه، توجه و تمرکز و ...)، رشد هیجانی ( شناسایی انواع هیجانات، رشد دلبستگی و بوجود آمدن روابط عاطفی با دیگران و ...) و رشد جسمانی حرکتی ( راه رفتن، دویدن، استفاده مناسب از دستها، بوجود آمدن هماهنگی چشم و دست و دست و پا، غلبه طرفی و ...) در هر سال یک سری تواناییهای جدید در کودکان بوجود می آید. این تواناییها در راستای مستقل عمل کردن کودکان است و تاثیری که می توانند بر روی محیط بگذارند، کودکی که شروع به راه رفتن می کند متوجه می شود که میتواند برای بدست آوردن چیزی که می خواهد به سمت آن حرکت کند و به دست آورد. وقتی اولین کلمات ادا میشوند کودک میفهمد که چه تاثیر بزرگی می تواند بر روی اطرافیان بگذارد برای رسیدن به خواسته هایش. زبان ابزار قدرتمندی در اختیار کودکان قرار می دهد و انها را از نقش منفعل بودن به سمت نقش فعال هدایت می کند. و البته اینکه رشد مناسب حسهای کودکان، حرکات و زبان به پایه ریزی مهارت تفکر کمک بسیار می کند. این سیر رشد در حالت عادی و در یک محیط نرمال و مناسب فیزیکی و تربیتی رخ می دهد یعنی محیطی که محرکهای مناسب دیداری، لمسی، شنیداری را دارد و درکنار اینها پدر و مادر به عنوان اولین و موثرترین افراد در شکل گیری دلبستگی ، باید حضور حساس، پاسخگو و مداوم داشته باشند تا احساس امنیت در کودک شکل بگیرد و با این احساس با ارامش به کنجکاوی و اکتشاف در محیط بپردازند.
صحبت ما در حال حاضر فقط در مورد محیط سالم و نرمال است زیرا در موارد دیگر بحث متفاوت است و مداخلات متفاوتی مورد نیاز است. به طور مثال پیش شرط های لازم برای محیط نرمال می تواند به این گونه باشد:
والدینی که خواسته و با آگاهی تصمیم به فرزندآوری می گیرند.
سلامت روان و شخصیتی پدر و مادر، ارتباط بین فردی مناسب بین زوج
محیط فارغ از استرس، اضطراب، پرخاشگری و ...
محیط مناسب از لحاظ فیزیکی و آموزشی و پاسخگویی در جهت نیاز های کودک
و مهمترین مسئله: اتخاذ شیوه فرزندپروری مناسب پدر و مادر و همگام بودن در این مسیر و ....
بهترین سبک فرزندپروری، فرزندپروری مقتدرانه و قاطعانه است. پدر و مادر نسبت به نیازهای کودک پاسخگو و حساس هستند.
قوانین و مقررات مناسب با سن کودک و شرایط رشد عقلی و جسمانی او وضع می کنند و نسبت به آنها حساس هستند. برای تربیت کودک و حرف گوش کن شدن او از دوست داشتن و پذیرش کودک صحبتی به میان نیست. دوست داشتن شرطی نیست ( اگر این کا رو بکنی مامان خوشحال میشه، اگه این کار رو بکنی دوست ندارم، اگه اینو بگی دیگه مامانت نیستم و ...)
در مواقعی که لازم است محکم ولی مهربانانه قوانین را اجرا می کنند.
مهمترین ویژگی والدین برای تربیت درست، آگاهی و صبوری و انعطاف است.
اینکه والدین ویژگی های رشدی کودکان در هر سن را بدانند و متوجه باشند چه رفتاری طبیعی یا غیر طبیعی است بسیار کمک کننده است. اکثر والدین دیدگاههای آرمان گرایانه ای را در مورد کودک خود دارند و این نوع نگرش برگرفته از کودکی خود و شیوه فرزندپروری والدینشان است. والدین در اکثر مواقع، آرزوها، خواسته ها، نیازها، کمبودها و ... خودشان را در کودک می بینند و با توجه به آنها فکر و رفتار می کنند.
یک مثال ساده، مادر یا پدری که خود دارای اضطراب اجتماعی است و بابت این ویژگی در زندگی خود صدمه دیده و بسیاری از فرصتهایش را از دست داده، قاطعیت نداشته و هیچ گاه مطابق به خواست و اراده خود نتوانسته رفتار کند و ذهنیت قربانی بودن برای او شکل گرفته، حال که بچه دار شده، مهمترین مسئله برای او این است که کودکش در جمع خجالت نکشد، از حق خود دفاع کند و ان هم از چه طریقی آموزش میدهد: اگر کسی تو را زد، تو بزنش، کم نیار، وقتی کسی اسباب بازیتو گرفت تو برو پسش بگیر حتی با دعوا و زد و خورد و ...
آموزش مهارتهای ضروری به کودکان باید متناسب با سن و به شیوه صحیح انجام گیرد.
در حال حاضر ما آموزشهایی را تحت عنوان آموزش مهارتهای زندگی برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان داریم که شامل:
خودآگاهی و خودشناسی، مهارتهای شناخت هیجانات مختلف مثل استرس، خشم، حسادت، غم و ... و شیوه های صحیح مدیریت آنها، مهارت برقراری ارتباط بین فردی، مهارت تفکر و تصمیم گیری، تفکر خلاقانه و نقادانه، مهارت قاطعیت و ابراز وجود و ....
مناسب تر است تا خانواده ها از کانالهای صحیح اقدام به آموزش و درمان نمایند نه از طریق شنیده ها و صحبتهای اطرافیان.
والدین باید صبور باشند چون قرار نیست شخصیتی که من از کودکم در بزرگسالی انتظار دارم داشته باشد، در یک شب یا در طی یک سال شکل بگیرد. یا اینکه انتظار داشته باشم مانند یک بزرگسال مسائل را ببیند و عمل کند بدون هیچ اشتباه و خطایی. در هر سال از زندگی، با عمل و تجربه کردن، خزانه ای غنی از رفتارها در انسان شکل می گیرد و این نیازمند زمان است.
بهترین کار این است در هرسنی که کودک قرار دارد، والدین خود را در آن سن به یاد آورند، اینکه چطور فکر و عمل می کردند و مهمترین مسئله اینکه چه درکی از دنیای اطراف داشتند. این تمرین کوچک کمک می کند تا بهتر شرایط کودک خردسالمان را متوجه شویم و دیدگاه عاقلانه تری را اتخاذ کنیم.
ویژگی بعدی، انعطاف پذیری است. با وجود تمام این دقت، باز هم جای خطا و اشتباه برای والدین ( البته برای تمامی افراد) هست. آمادگی داشته باشیم تا در صورت لازم، تغییرات را در نگرش هایمان ایجاد کنیم.
در آخر باید بگویم:
برای آموزش سبکهای فرزندپروری، آموزش مهارتهای زندگی، تربیت و هدایت کودک، روشهای تغییر و اصلاح رفتار، آشنایی با ویژگی های رشدی کودکان در سنین مختلف، آشنایی با اختلالات و شیوه های شناسایی آنها برای والدین عزیز، کارگاه های آموزشی در مهدها و مدارس، فرهنگ سراها، سرای محلات، کلینیک های روانشناسی و حتی در بعضی مراکز درمانی پزشکی برگزار می شود.
برای عزیزانی که علاقمند به مطالعه کتاب هستند:
انتشلرات صابرین، انتشارات رشد، انتشارات دانژه و انتشارات ارجمند، کتابهای بسیار مفید در زمینه روانشناسی کودک و نوجوان دارند.
با آرزوی موفقیت و شادکامی برای شما بزرگوار
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید