دوراهی برای تصمیم ازدواج

سلام ممنون که به حرفام گوش میدین ❤

من سه سال پیش با یه پسری تو بیتالک آشنا شدم که هم سن خودم بود اسمش مهدی و 17 سالش بود .خیلی پسر خوب و با اخلاق و سنگینی هست .تک فرزنده و منم تک فرزندم. وضع مالی چندان خوبی ندارن یعنی فقط در حد خونه و ماشین باباش و یه حیات .خودشم تازه الان که 20 سالشه سربازیشو تموم کرده. منتظر تا کارت پایان خدمتش بیاد و بره سرکار که البته معلوم نیست کار خوبی باشه یا نه. بگم که خودمم تک فرزندم و پدرم هر پسری رو برام قبول نمیکنه و دارم کارشناسی مدیریت میخونم .مهدی اما دیپلم است. من خودم خیلی باهاش جروبحث و دعوا میکردم اما اون هیچ بی احترامی بهم نمیکرد . یه بار مچشو وقتی با زن متاهل چت میکرده و من چتاشو خوندم و اونم پشیمون بود و کلی معذرت خواست و منم گذاشتم پای اینکه بهش کم محلی کردم و اون اینکارو کرده. پارسالم مهدی مادرشو از دست داد و خیلی ناراحت بود و من تنها تکیه گاهش شدم خیلی دلم براش میسوزه .

 یک ساله پیش یه آقا پسری به اسم چنگیز که هم فامیل دورمونه و هم محلیمونه و رفت و آمد داریم متوجه توجه و نگاهاش به خودم بیرون از خونه شدم بعد از چند وقتی اومد دایرکتمو باهام حرف زدو گفت که ازم خوشش میاد... من اول خیلی سختگیری کردم و گفتم نمیشه ولی گفت یه مدت که باهم بحرفیم و بهم فرصت بدی و بشناسی چه پسریم منم قبول کردم بعد 9 ماه چت دوستانه من بهش علاقه مند شدم و رابطمو باهاش جدی کردم در عین حال که با مهدی هم دوست بودم . دیگه نمیدونستم وقتی هردوتاشون برام یه فاکتور جذاب دارن باید چیکار کنم مهدی پسریه که فوق العاده جذاب و خوشگل و خوشتیپ و ظاهرخوب و سنگینیه . چنگیز هم پسر بامزه و از نظر ظاهر خوبه اخلاقش فوق العاده عالی و لارج و مهربون و منطقی و دست باز به هر چیز خوبی اهمیت میده هر فاکتوری که برای ازدواج میخواستمو داره بجز اینکه اسمشو دوست ندارم. من دیگه خسته شدم از اینکه دوتا دوست پسر داشته باشم هم عذاب وجدان و هم حوصله نداشتن و اصلا خستم از این دوراهی. میخوام با یکیشون باشم و اونی که برای ازدواج خوبه انتخاب کنم و اگه قرار باشه با یکیشون تموم کنم چجوری این کارو کنم.. ببخشید طولانی شد خواهش میکنم کمکم کنید :(