2794

زور گفتن همسر در زندگی مشترک

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 95 بازدید

ما نزدیک سه ساله ازدواج کردیم شوهرم سرکار نمیرفت و پدرش خرجیمونو میداد قول داده بود یه پولی بده که شوهرم مغازه باز کنه که سه سال طول کشید تا بده جدیدا شوهرم مغازشو باز کرده و میره از صبح تا شب سرکار ..

دعوای ما سر پدرش بود که همش وقتی ما میخواستیم کاری کنیم مانع میشد و شوهرمو دعوا میکرد مثلا شوهرم منو برد مدرسه ثبت نام کرد ادامه تحصیل بدم باباش فهمید و کلی حرف بارش کرد که تو اختیاری نداری من باید اجازه میدادم و فلان.. حتی من نمیتونم باشگاه برم چون پدرشوهرم اجازه نمیده شوهرم دوست داره ها ولی چون پدرش نمیزاره نمیتونه خیلی وابسته پدرشه. تا اینکه پدرش منو صدا کرد و جلو همسرم بهم گفت شوهرت برای تو تصمیم گیرنده نیست منم که اجازه میدم برای حتی بیرون رفتنت منم قهر کردم و رفتم خونه بابام از یه طرفم همیشه من بهش سرکوفت میزدم که تو یک ذره عرضه نداری بیکاری حتی نمیتونی برای زندگی خودت تصمیم بگیری خلاصه تو هر دعوا میگفتم که بی عرضه ای از یه طرفم باباش که میگفت تو حق هیچ تصمیمی رو تو زندگیت نداری حالا بعد یه هفته برگشتم شوهرم تو این مدت مغازه شو باز کرده و از صبح تا شب میره سرکار جوری شده همش میگه هرچی من بگم باید بگی چشم حتی دیشب برای چادر پوشیدن زورم کرد دو ساعت دعوا کردیم تا گفتم چشم عزیزم اگه تو دوست داری میپوشم سریع خوشحال شد و گفت شوخی کردم نمیخواد بپوشی داشتم امتحانت میکردم.  اصلا چشم که میگم گل از گلش میشکفه امروزم اومد نشست گفت که تو باید تو دعواها کوتاه بیای زبونت این همه دراز نباشه و نباید جواب پدر و مادرم رو بدی نباید بامن دهن به دهن بزاری در غیر این صورت فقط طلاق گفتم پس خودت جوابشونو بده گفت باهاشون حرف میزنم دیگه اونام نمیتونن بیای چیزی بگن هرچی من بگمه خلاصه از دیشب همش چشم چشم میکنه که هرچی گفتم باید بگی چشم .. اگه چشم هم بگم میگه شوخی کردم همون کاری که خودت دوست داری انجام بده یک چیز میگه بگم نه یجور نگام میکنه میگه یعنی چی نه پاشو ببینم اگرم بگم چشم از خوشحالی رو پا بند نمیشه .میگه دیگه باید خودم تربیتت کنم هرچی من بگم میشه. امروز همش میگفت گوش ندی به حرفم طلاق. من بجای اینکه ناراحت بشم یجوری شدم دلم براش سوخت تو خانواده ی درست حسابی هم بزرگ نشده از همون بچگی باباش میکوبید تو سرش الانم که انگاری که عقده ی این همه حرف منو پدرش رو داره میریزه بیرون این درست بشو هست یا تا آخر میخواد اینطوری کنه  .. اصلا اینطوری نبود قبلا همش میخواست زورشو به رخ بکشه حالا دوروزم نیستم میره سرکار هی میگه من سرکار میرم تو هم باید پیش من کوتاه بیای همش الان چون تازه مغازه باز کرده کارش زیاده نمیتونیم فعلا بریم پیش مشاور ولی ازش قول گرفتم که بریم خودم ۱۷ سالمه شوهرم ۲۳ نزدیک پنج ساله باهمیم همشم در حال دعوا بودیم باهم سر پدرش و سرکار نرفتنش

اطلاعات تکمیلی

سن ۱۷ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز

با توجه با گفته های شما به نظر میرسد جنگ قدرتی میان شما وجود دارد و هر کدام دارید زور خود را به رخ دیگری میکشید تا برنده میدان باشید اما بدانید جنگ زوجین برنده ندارد.

امرو نهی، توهین تحقیر، لجبازی و کوچک شمردن خوبی های یکدیگر باعث میشود شما او را متهم کنید و او شما را مجبور به اطاعت 

اینکه او از چشم گفتن شما لذت میبرد نشان میدهد در خانه حس میکند احترام لازم برایش قایل نیستید، حال خوب و احساس عشق و صمیمیت را به خانه خود بازگردانید تا این حجم از دوری و رابطه ارباب رعیتی از زندگی تان کم رنگ شود.

البته این گفته بمعنای مقصر دانستن شمانیست من فقط چون شما را بعنوان مخاطب دارم در مورد سهم شما در این کارزار صحبت میکنم بنابراین حس نکنید مقصر یا متهم هستید فقط به خاطر بسپارید سهم تلاش هر زوج در زندگی برای حال خوب 100% است و نباید با خود بگوید او نمیکند چرا من همش ادم خوبه باشم....

اشتباهی دیگر  که بیشتر افراد به آن دچار می‌شوند این است که وقتی می‌خواهند به همسرشان بفهمانند فلان عمل و یا رفتارش درست نیست، سعی می‌کنند وی را تغییر دهند؛ برای همین در این کار شکست می‌خورند. مهم‌ترین کاری که باید انجام دهید این است که دست از تلاش برای تغییر و اصلاح همسرتان بردارید؛ به عبارت دیگر بهتر است این واقعیت را بپذیرید که تنها یک چیز در دنیا تحت کنترل شماست و آن «خودتان» هستید؛ اینکه چگونه فکر می‌کنید، چگونه عمل می‌کنید و حتی چگونه احساس می‌کنید. همسر من در چه مواقعی عصبانی می‌شود و به احتمال زیاد بددهنی می‌کند؟
بهتر است بدانید که ما با هر کسی ازدواج کنیم، آن فرد قطعاً ویژگی‌هایی خواهد داشت که از دید ما دوست داشتنی نیست. تنها کاری که از دست ما برمی آید این است که آن ویژگی‌ها را بشناسیم و در صدد کنار آمدن با آن‌ها و مدیریت شرایط باشیم. یادتان باشد منظور از کنار آمدن، تایید آن رفتار نیست، بلکه منظور پذیرش آن رفتار و سعی در هماهنگ شدن با مسئله است؛ به نحوی که کمترین آسیب و بیشترین بهره نصیب همه اعضای خانواده شود. به طور مثال ممکن است وقتی همسرتان با بی‌پولی، ترافیک، مشکلات کاری و... روبه رو می‌شود، عصبانی شود؛ در چنین شرایطی بهتر است که عوامل ایجاد کننده عصبانیت را بشناسید و رفتار خودتان را طوری تنظیم کنید که اولا از عواملی که باعث بروز تنش می‌شود، پیشگیری شود و ثانیا در شرایط بروز تنش، زمینه کاهش آن را فراهم کنید.
از خودتان بپرسید سهم من در به وجود آمدن شرایط عصبانیت و بددهنی همسرم چقدر است؟ درواقع چه چیزهایی را رعایت نمی‌کنید که موجب درگیری بیشتر می‌شود؟ مثلاً نابلدی در نحوه گفت‌و‌گو، ادامه دادن بحث در مواقع پرهیجان، انتقاد غیر منصفانه و...؟ قاضی عادلی باشید سهم شما در ایجاد جنجال ها چیست؟ گاهی ناآگاهانه با یک حرف اتش خشم طرف مقابل را شعله ور می کنیم و در آخر می گوییم مگه من چی گفتم!!! حواستان به این موضوع باشد
در همه تعارض‌ها معمولاً هر دو نفر سهمی دارند. پس بهتر است سهم خود را در ایجاد تعارض بشناسید و در صدد کم کردن آن باشید.
این را بدانید که وقتی فردی مثل «دیگ زودپز» جوش می‌آورد و سوت می‌زند (بددهنی می‌کند) بهتر است فقط شعله را کاهش دهید؛ گاهی با سکوت، گاهی همدلی و یا حتی عذرخواهی؛ نه اینکه در صدد دفاع از خود برآیید، بحث را ادامه دهید و مدام ایراد بگیرید.
تشخیص دهید که ویژگی‌های مثبت واقعی همسرتان کدام است؟ چند بار این ویژگی‌ها را با همسرتان در میان گذاشته و از وی قدردانی کرده‌اید؟ «نگاه شکرگزارانه به زندگی، به انسان آرامش پایدار می‌دهد». همواره نعمت‌هایی در اطراف ما وجود دارد که به خاطر تکراری شدن، از دید ما پنهان می‌ماند. نگاه به موهبت‌ها به انسان سعه صدر می‌دهد و باعث می‌شود در مواقع عصبانیت، قدرت بیشتری برای مدیریت شرایط داشته باشید. این ویژگی‌ها را با همسر و فرزندانتان درمیان بگذارید تا فرهنگ قدردانی در خانواده شما گسترش یابد. همسرتان در شرایطی که عصبانی می‌شود، چه انتظاری از شما دارد؟ بهتراست خیلی شفاف از وی بپرسید که در این شرایط، دوست دارد شما چه کاری انجام دهید. در این گفت‌و‌گو سعی کنید که اطلاعات دقیقی به دست آورید؛ مثلا «منو عصبانی نکن» مبهم است و بهتر است به طور مثال بگوید که «وقتی از خانواده‌ات طرفداری می‌کنی، عصبی می‌شوم و اگر چیزی نگویی من هم ادامه نمی‌دهم».
بهتر است در این گفت‌و‌گو فقط شنونده بوده و در صدد کسب اطلاعات بیشتر باشید. فرزندانتان از شما چه چیزهایی می‌آموزند؟ بگذارید فرزندان دلبندتان از شما مدیریت شرایط بحرانی، انعطاف پذیری و صبوری را یاد بگیرند. این ویژگی‌ها در آینده می‌تواند زندگی آن‌ها را نیز نجات دهد.
ایام بکام 🌹🌹🌹

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha