مشکلات دوران عقد

سلام. من ۱۵ سالمه ، یک ساله عقد کردم با پسر عمم. شوهرم ۲۶ سالشه . یه آدم فوق العاده خشک و مغرور و عصبی . توی این یک سال انواع و اقسام دعواهارو باهم دیگه داشتیم . به خانوادم توهین میکنه به خودم توهین میکنه فحش میده . اخلاقشم خیلی بده . از طرفی هم خواهرشوهر کوچیکم توی زندگیم دخالت میکنه. شوهرم آدمیه که خیلی طرف خانوادشه. خیلی باهم دعوا میکنیم. پدرش آدم خوبیه چند بار  بهش مشکلاتمو گفتم با شوهرم صحبت کرده. ولی خوب شدنش فقط برای ۲ روزه. مدام میخواد منو از سرش باز کنه ، محبت زیاد نمیکنه بهم. باهام بد رفتاری میکنه. پریروز باهم دعوامون شد ما رفتیم مسافرت بهش گفتم با ما بیا کار زیاد رو بهونه کردن خودش و خانوادش نیومدن تا اینکه فهمیدم شب بعد از اینکه ما رفتیم سفر با دوستاش مجردی رفته جایی و شب مونده. خیلی عصبی شدم از دستش و این شد عامل دعوای ما. آخرشم برگشت گفت آره اصلا من تو رو دک کردم خودم برم عشق و حال نه پس بیام پیش خودت و فک و فامیلای اسکولت. خیلی از حرفش ناراحت شدم و خانوادمو در جریان گذاشتم بابام نمیتونه بره باهش حرف بزنه میگه رومون تو روی هم باز میشه. با این چیزهایی که ازش دیدم شدیدا به طلاق فکر میکنم. به نظرتون چیکار کنم توی دعواها هم با اینکه مقصره ولی هیچ وقت تقصیراتش رو قبول نمیکنه و به عبارتی دست پیش رو میگیره که پس نیفته. هیچ جوره درست بشو نیست. از باباش خیلی حرف شنوی داره و چند بار باهاش صحبت کرده پدرش ولی اصلا انگار نه انگار. بنظرتون چیکار کنم؟ من باکره هستم و هیچ مشکلی هم برای طلاق ندارم. راستش اوایل خیلی دوسش داشتم ولی کم کم با کاراش دارم زده میشم ازش یه راهکاری بهم بدین. بخدا دارم دیوونه میشم به خودکشی هم فکر میکنم. از درون دیگه چیزی ازم نمونده داغونم😔