2794

تفاوت در افکار و مذهب با مادرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 137 بازدید

با سلام و خداقوت

بنده دختری 23 ساله هستم که سه سالی میشود از همسر سابقم جدا شدم و ازدواجم کاملا سنتی بود. بعضی ها به من میگویند باید با کسی که قصد ازدواج دارم نامزد کنم اما من میگویم اگر صدبار دیگر شکست بخورم نامزد نمیشم. چون مرد نامحرم برای من نامحرم هست حالا چه حکم نامزد را داشته باشد چه حکم یک رهگذر معمولی. دختری محجبه هستم و سعی میکنم احکام را رعایت کنم. اینها را گفتم تا کمی از خصوصیات ظاهری من را بدانید. هیچ وقت به فکر رابطه دوستی نبودم حتی زمانی که آسیب روحی دیدم بخاطر طلاقم. همسرم با دختری که 5 سال از من کوچکتر بود ابتدا دوست شدند و سپس ازدواج کردند که رابطه دوستی و دل و قلوه هایی که در این زمان به هم دادند را در اینستاگرام حدود دو هفته بعد از طلاق دیدم که بیشتر از خبر ازدواجشان خاطرم را آزرده کرد. و به همین خاطر وقتی میشنوم دو نفر باهم دوست بودند و بعد ازدواج کردند خوشحال نمیشوم و از اینکه خدا رابطه شان را ختم بخیر میکند حالم بد میشود یا حسادت میکنم. شاید به دلیل خاطره بد از گذشته ام هست که دیگر تحمل این چیزها را ندارم. 

ولی موضوعی که مرا بیشتر عذاب میدهد مادرم هست که مدام از ازدواج و خوشی های کسانی به من میگوید که ابتدا دوست شدند و بقول مادرم عاشق و معشوق شدند و بعد ازدواج کردند. تنم گُر میگیرد دلم میخواهد گوشم را بگیرم تا صدایش را نشنوم و حتی دلم میخواهد برای همیشه از خانواده ام دور شوم تا دیگر بخاطر این صحبتها بهم بی حرمتی نکنیم . از دخترانی میگوید که عشوه دارند و خانمهای بی حجاب را با کلاس خطاب میکند. هیچوقت مرا ندیدند و قدر نمیدانند . یادم میاید همسرم هیچوقت مرا بخاطر حجابم تشویق نکرد. مادرم از دختران بی حجاب میگوید. منم عشوه آمدن را بلدم اما از خدا میترسم که بخواهم برای نامحرم عشوه بیایم با این حال بعضی جاها مجبورم لبخند بزنم که مبادا فکر کنند محجبه ها ترش رو هستند که بابت لبخندم روزها عذاب وجدان دارم. مادرم نمیفهمد و باور نمیکند من عشوه بلدم و در ذاتم است. عجیب حرفهایش اعتماد بنفسم را میگیرد . اکنون خواستگار دارم که مورد تایید است اما دلم میخواهد لج کنم و ازدواجم را به تاخیر بیندازم و بعد از جلسه خواستگاری بگویم هرچه فکر میکنم میبینم ازدواج سنتی خوب نیست و بهتر است با فردی دوست شوم . بلکه مادرم به خودش بیاید شاید بترسد که من نکند میخواهم با پسری دوست شوم . هرچند بعضی وقتها که از دستم عصبانی میشود میگوید تو که عرضه دوست شدنم نداری و کسی بهت محل نمیده اصلا حالم خوب نیست . پسرانی را میبینم که با دخترانی دوست میشوند یا با دخترانی بی حجاب از طریق سنتی ازدواج میکنند ولی بعدها وقتی میخوان از همسرانشان تعریف کنند میگویند همسرمان قبل از ازدواج آرایش داشت یا خیلی بی حجاب تر بوده و ... اما الان فقط با خودمونه و آرایش نمیکنه و مانتوش مثل قبل تنگ نیست و ...  واقعا حسودی ام میشود که چقدر به چشم همسرانشان می آیند. اما من هیچوقت کارهای خوبم به چشم نمیاد و قدر این آرامش و امنیتی که من با حجابم سعی میکنم بهشون منتقل کنم را نمیبینند منم دلم میخواهد مادرم از حجابم از اینکه ازدواج سنتی را میپسندم از اینکه آبرو دوستم خوشش بیاید یا همسری داشته باشم که مرا مورد تحسین قرار دهد تا کی تنهایی این راه سخت توی این دوره زمونه را طی کنم؟

با اینکه در شرف ازدواج هستم اما فکر همسر سابقم از ذهنم بیرون نمیرود و هنوز اگر کسی پشت سرش بد بگوید ناراحت میشوم. اما چشم ندارم همسرش را ببینم. به خودم میگویم چطور یک دختر 16 ساله توانست لوندی کند و جای مرا در قلب همسرم بگیرد که دیگر همسرم برای داشتن من تلاشی نکند ؟ به خودم میگویم چه چیز نزد خدا دارد که روز به روز همه چیز بر وفق مرادش میشود و اصلا برایش مهم نیست که همسرم قبلا با من بوده واقعا چقدر به خدا نزدیک است که هم عشقش را دارد هم در این سن کم با ارث بزرگی که از پدرش به او رسیده دختری میلیونر محسوب میشود ؟ همسرم رشته تحصیلی مرا مسخره میکرد ولی همسرش را راهنمایی کرد تا بجای رفتن به هنرستان و خواندن رشته عکاسی به دبیرستان برود و خودش او را هر روز میبرد و میاورد. خوشا به حالش. من چطور میتوانم از راه معنوی خودم را آرام کنم . آیا دعایی هست که با خواندنش نسبت به کسانی که حسادت میکنم بی تفاوت شوم واقعا رنج میبرم و خودم را با این خصلت دوست ندارم


اطلاعات تکمیلی

سن 23 جنسیت زن شغل بیکار وضعیت تاهل مطلقه
پاسخ مشاور

مشاور مذهبی

سلام 

اعتقادات شما پاک و درست است. همچنان پاکی خود را حفظ کنید. 

شما ابتدای زندگی افراد را می بینید و فرجام آنها را ندیده اید. ضمن اینکه تمام کیفر و پاداش در این دنیا نیست و قرار است نتیجه تمام این اعمال را در سرای دیگر ببینیم. هنوز عاقبت زندگی این افراد را ندیدید. 

شما به دنبال رضایت پروردگار باشید و به حرفهای دیگران اصلا اهمیت ندهید. 

در مورد این خواستگار جدید، حتما تحقیق و بررسی کنید و بخاطر لج با دیگران، سرنوشت خود را خراب نکنید. 

حالتی هم که گفتید حسادت نیست. بخاطر رنج هایی که کشیدید از دیگران ناراحت هستید. اما بدانید هرکسی به نتیجه کوچکترین کاری که کرده است، می رسد. 

آن همسر بی وفا را نیز فراموش کنید. کسی که برای شما ذره ای احترام و ارزش قائل نبوده اصلا سزاوار فکر کردن نیست.

 

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

سوالات مذهبی

پاسخ سلام ۱. اگر احتمال می دهید ایشان اهل عمل به احکام و خمس و زکات هستند، لازم نیست بپرسید. چون ممکن است کسی اهل پرداخت خمس و زکات باشد اما مالی که به آن خمس یا زکات تعلق بگیرد، نداشته باشد. اگر خواستید ...

وسواس مذهبی

پاسخ وسواس بطور کلی فرمی از اضطراب است که باعث افت اعتماد به نفس و انجام رفتارهای اجباری وسواسی میشود و نیاز به مجموعه درمان دارویی و رواندرمانی و رفتاری دارد

اختلافات مذهبی با همسرم

پاسخ دوست عزیز سلاماختلافات مذهبی یکی از زمینه های حساس در روابط زناشویی هستش و همواره توصیه میشه اگر در زمان جلسات آشنایی دختر و پسر به این تفاوتها و اختلافات پی بردند با تامل بیشتری در مورد ازدواج پیش بر...

رفتار با دختر نوجوان در مورد مسائل مذهبی

پاسخ سلام تغییراتی که در دوران نوجوانی اتفاق میفته طبیعیه؛ چه تغییرات جسمی و چه تغییرات روحی و اعتقادی. جوان برای پذیرش باورهاش دنبال راههای منطقی است. شما وقتی می تونید کسی رو قانع کنید که هم خودتون قان...