2794

سلام من یه زن گیلانی هستم که دوساله عروس مشهدی ها شدم . من و شوهرم دوست بودیم که باهم ازدواج کردیم یه سال توی عقد بودیم بخاطر راه دورم از خانوادم بیشتر مشهد میموندم ولی خیلی اذیت شدم به یکی از بچه های اون خونه میگفتم اینجوری بهتره یا این خوبه یا تو بهش برمیخورد و دعوا میشد دعواها باعث شد روی من و شوهرم هم تاثیر بزاره بخاطر همین بدون هیچ مراسم و خریدی رفتیم سر خونه زندگی خودمون که زندگیمون خوب بشه ولی نه بهتر شد نه خوب تازه بدتر هم شد شوهرم 4 ساله پاکه و اعتیاد رو ترک کرده ولی اثراتش هست بی اعصابیش، جوش آوردنش . وقتی عصبانی میشه هرچی از دهنش میرسه میگه وسایلو میشکنه بدی من اینه منم جوابشو میدم آخه فحشها و حرفهای بدی بهم میزنه . امشبم دعوای بدی شد کار به وسایل جمع کردن من رسید و پرت کردن وسایل از طرف شوهرم کار به این رسید که طلاق بگیریم میگه دوستم داره  ولی کارهاش یه چیز دیگه میگه منم از بس توی این مدت جوش زدم مریض شدم همش قلبم درد میگیره پدر و مادرم از هیچی خبر ندارن . چون راهمون دوره میترسم سکته کنن از طرفی هم شوهرم وقتی برام نمیزاره مثل یه زندانی هر روز و هر شب توی خونه ام فقط جمعه ها میریم خونه پدر و مادرش . شوهرمو خیلی دوست دارم با اینکه بهش میگم بهم رحم نکردی به غریب بودنم رحم نکردی ولی واقعا دوستش دارم ولی دیگه انگیزه ای نمونده تو رو خدا بگید چیکار کنم نمیخوام زندگیم خراب بشه دکترم نمیاد نه برای سردردش که هر روز سردرده نه مشاوره . میگه زندگی مهم نیست میگه فرقی نمیکنه چی میشه . همش میگم پدر بشه خوب میشه زندگمون ولی از طرفی هم میگم نه من هر روز دوساعت بالاسرشم تا بیدار بشه یا میره یا میگه سردردم نمیره همین میشه دعوا و بی احترامی من . یه بار نشده با عشق صبح مونو شروع کنیم. واقعا انگار فرق زیادی بین شمالیها و مشهدیا هست  .توروخدا کمکم کنید 


اطلاعات تکمیلی

سن 26 جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

روانشناس و مشاور

سلام
چندین نکته در صحبت های شما هست که به ترتیب اشاره میکنم:
1- حتما تفاوتهای فرهنگی بین شهر ها و قومیت های کشور عزیر ما وجود دارد که باعث بروز مسائل مختلف می شوند اما در مورد شما این مساله شاید بوجود آورنده مشکلات خاصی در ابتدا بوده اما دلیلی اصلی مشکلات حال حاضر شما نیست.
2- به هیچ عنوان توصیه نمی کنم بچه دار شدن می تواند مشکلی را حل کند و حتی به شما هشدار میدهم که در این شرایطه در مورد تصمیم بچه دار شدن تجدید نظر جدی کنید.
3- دوست داشتن و علاقمندی شما برای ادامه زندگی و لذت بردن از زندگی شخصی و مشترک به تنهایی کافی نیست و به زودی در سنین بالاتر شما فردی افسرده خواهید بود که تمام زندگی را از دست رفته خواهید دید و فرصت این سالها را نیز از دست خواهید داد.
4- حتما هر چه سریع تر پدر، مادر و خانواده خود را از تمام مشکلاتی که تجربه کردید با خبر کنید.
5- مشکلات شما به دلیل سوء مصرف ایشان است و بدرفتاری ها ، بد دهانی کردن و سایر اتفاق ها نیز به دلیل تاثیرات مواد مخدر بر مغز است.
برای جمع بندی باید عرض کنم حتما با خانواده خود بصورت حضوری صحبت کنید و آنها را در جریان تمامی اتفاق ها بگذارید. تصور کنید این فرد در 20 سال آینده هیچ تغییری نخواهد کرد ( اگر مصرف مواد مخدر را از سر نگیرند) در حال حاضر شما با این مشکلات روبرو هستید پس بصورت جدی به این فکر کنید که در صورت عدم تغییر او و باقی ماندن این شرایط آیا حاضر به ادامه زندگی با او هستید یا خیر.
فکر کردن شما به این موضوع و قبول مسئولیت تصمیم خود می تواند کمک بسیار بزرگی برای شما باشد.
موفق و پیروز باشید.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha