2794

گوشه گیری نامزدم بعد از فوت خواهرش

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 36 بازدید

سلام و خسته نباشید.

حدود یک سال هست که من و همسرم عقد هستیم. البته قبل از اون هم سه سال بود که با هم بودیم. و این رو بگم که شهرهامون حدود یک ساعت و نیم با هم فاصله دارند. همسرم دو سال پیش تنها خواهرش رو که جوون بود از دست داد. و از اون به بعد به خاطر این غم وابستگیش به من بیشتر شد. مدتی گذشت تا حالش کمی بهتر شد اما الان حدود شش ماه هست که سر یک سری مسائل با پدرش حرفش شده و از اون موقع رفته رفته بیشتر و بیشتر داره منزوی میشه. وقتهایی که من خونشون هستم نمیاد سر سفره برای غذا. و الان هم مدتی هست که سعی میکنه خونه نره. و توی خونه دیگشون که شهر دیگه ای هست می مونه. میره سر کار و بر میگرده. با فامیل خودشون زیاد نه صحبت میکنه و نه میره و میاد. اما با فامیل من رابطه ش خیلی خوبه در حال حاضر. من خیلی ناراحت هستم از این قضیه. هر بار باهاش صحبت میکنم میگه ناراحت میشم و دیگه درباره این قضیه چیزی نگو. میگه همش دوست دارم تنها باشم و تنها وقتش رو با من میگذرونه.  اگر من بخوام جایی از خونه فامیلشون برم همراهم نمیاد و تنها می مونم. مثلا این ماه خاله هاش ما رو برای افطار دعوت کردن اما شوهرم گفت من هیچ کدوم رو نمیام. و اینطوری منم مجبور میشم نرم چون راهم دور هست و تنها هم هستم. از طرفی خانواده شوهرم رو خیلی دوست دارم و دلم نمیخواد ناراحت بشن، و سوای اون دوست دارم در کنار شوهرم توی مجالس حاضر بشم و خوش باشیم. حس میکنم همسرم افسرده شده و خودش هم دو سه بار این رو به من گفت. خیلی در ظاهر شاده و حسابی با من خوش میگذرونه و خیلی اهل بگو بخند هست و اجتماعیه. اما درونش حال خوبی نداره. فکر میکنه خانواده ش بهش اهمیت نمیدن. چون پدرش هم تلاشی نمیکنه تا باهاش صحبت کنه.

وقتی بهش گفتم حداقل بخاطر من از این حال بیرون بیا، منم دوست دارم باهم باشیم توی جمع، بهم گفت این رسم همراهی نیست. یعنی منظورش این بود که چجوری همراهمی که غر میزنی. یا میگه من فقط تو رو دارم و به تو پناه آوردم پس باهام اینطوری نکن. من  مدتیه سعی میکنم مدارا کنم و هیچی نگم.

نمیدونم چی کار کنم که هم رابطه شوهرم با خانواده ش خیلی خوب بشه و هم از این حال تنهایی در بیاد‌. از طرفی فکر میکنم همسرم اهمیت نمیده که خانوادش فکر کنن من هیچ کاری در این باره نمیکنم. حس میکنم خانوادش فکر میکنن من نمیتونم نطرشو تغییر بدم. ممنونم از راهنماییتون پیشاپیش. ببخشید که خیلی طولانی شد خواستم با جزئیات و دقیق بگم.


اطلاعات تکمیلی

سن ۲۶ جنسیت زن شغل مترجم وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز

با توجه به توضیحات ذکر شده شما باید بر دو نکته تمرکز کنید ؛رابطه همسرتان و پدر و مادرش و درمان افسردگی همسرتان که باید توسط متخصص صورت بگیرد.

برای حل مشکلی که بین همسرتان و خانواده اش رخ داده ابتدا علل این مشکل و اختلاف نظر بین آنها را با صحبت بین دو طرف پیدا کنید و برای حل آن از بقیه اعضای خانواده که مورد قبول همسر و پدر و مادرش است کمک بگیرید .

با توجه به از دست دادن یک فرد جوان در این خانواده احتمال اینکه فرایند سوگواری در این خانواده به خوبی طی نشده باشد وجود دارد ،با توجه به چند مثالی که از رفتار همسرتان بیان کردید برای بررسی دقیق تر و کمک تخصصی به روانشناس مراجعه کنید.

کمکی که شما میتوانید به همسرتان بکنید حل اختلاف با پدر و ترغیب او برای مراجعه به روانشناس است،وقتی این مسائل برطرف شود رابطه با سایر اعضای خانواده نیز بهبود پیدا میکنید .



تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

گوشه گیری کودک

پاسخ سلام نگرانیه شما قابل درکه ، با توجه به توضیحی که دادید ممکنه اتفاقاتی پیش اومده باشه که باعث ایجاد این حالت شده (با توجه به اینکه با افرادی که راحت بوده هم در حال حاضر حرف نمیزنه). کودکی که در ...

پرخاشگری و گوشه گیری

پاسخ با سلام و وقت بخیر تغییر ناگهانی خلق میتواند نشانه نوعی اختلال روان شناختی باشد ، گاهی مصرف مواد نیز میتواند علائم اینچنینی ایجاد نماید ، دو عامل ذکر شده الزما ممکن است علت این واقعه نباشند ، شاید مش...

گوشه گیری دخترم

پاسخ سلام و عرض ادب به نظر مورد فرزند شما اعتماد به نفس و عدم مهارت كافي در مهارت هاي زندگي باشه كه بهتره با روانشناس كودك و نوجوان ملاقاتي داشته باشند تا اين مهارت ها تقويت و ارزيابي بهتري انجام بشه. پرتل...

گوشه گیری و حرف نزدن

پاسخ سلام دوست عزيز ميتونم درك كنم نگرانيتون را اما اصلا به حرف كسي توجه نكنيد كه تو فاميل بودن يا تو ژن بوده شايد عوامل وراثت و محيط نقش داشته باشن اما قطعا خلق و خو و مدل تربيتي تاثير بيشتري دارن بهتر...