سلام دوست عزیزم
شما همسرتون رو بیتربیت، بیملاحظه، تنبل و پر از عیب و ایراد میدونید. که در خانوادهشون، والدینشون همیشه با هم دعوا میکردن و این دعواها هنوز هم بینشون ادامه داره. و به همین دلیل فکر میکنید که دعوا کردن برای ایشون عادی هست.
اما برای شما اینطور نیست. از اینکه در حضور فرزندتون هر روز با همسرتون با صدای بلند دعوا میکنید، عذاب وجدان دارید. نگران فرزندتون هستید و دوست ندارید در این شرایط بزرگ بشه.
از طرفی به این نتیجه رسیدید که نه شما میتونید آروم و خونسرد رفتار کنید، نه همسرتون با فریادهای شما تغییری کرده و در واقع، اخلاقشون اصلا بهتر نشده.
متوجه نشدم همسرتون به شما چه وعدههایی دادن و نمیدونم از من به عنوان مشاور انتظار دارید دقیقا براتون چه کنم. نوشتهی شما تا حدی گویای احساساتتون هست و این احساسات، حال بد و نگرانی برای من قابل درک هست. ولی در عین حال، خواستهی شما مبهم باقی مونده و من ناچار هستم حدس بزنم و بر اساس حدسیاتم به شما جواب بدم.
شاید این مساله، در زندگی خیلی از ما به نوعی مصداق داشته باشه. از یک برخورد، از یک اتفاق، به هم میریزیم. و بعد خشممون رو به سمت طرف مقابل شلیک میکنیم: تو بیتربیتی! بیملاحظهای! خودخواهی! مشکوکی! تنبلی! و ... هزاران برچسب وجود داره که ممکن هست به طرف مقابلمون بزنیم تا نشون بدیم از دستش عصبانی هستیم.
در اکثر موارد، طرف مقابلمون هم گارد میگیره و در صدد دفاع از خودش برمیاد. ممکنه او هم داد و فریاد راه بندازه. عیب و ایرادها و کاستیهای احتمالی ما رو برامون لیست کنه. انکار کنه و بگه اصلا هم اینجوری که میگیم نیست. یا کلا به حرفامون اهمیتی نده. هر واکنشی که داشته باشه، در نهایت مشکل بین ما حل نمیشه. او به رفتارهاش ادامه میده و ما هم نمیتونیم خونسرد باشیم و حرص نخوریم. در عین حال، ما بیان نکردیم که دقیقا از گفتن این حرفها چه هدفی داریم؟ از طرف مقابلمون چی میخوایم. در نتیجه مشکل بین ما حل نمیشه و دعواها مدتی بعد مجددا تکرار میشه.
خب حالا که این روش جواب نداده، موافقید روش دیگری رو بهتون پیشنهاد بدم؟
ببینید عزیزم، اینکه والدین همسرتون مدام با هم دعوا داشته و دارن، مطمئنا برای همسرتون خوشایند نبوده و نیست. هیچ بچهای دوست نداره مدام شاهد دعواهای پدر و مادرش باشه. خود شما هم دلتون نمیخواد فرزندتون در چنین شرایطی بزرگ بشه و از این بابت دچار عذاب وجدان و نگران فرزندتون هستید چون میدونید این دعواها چیزی نیست که عادی بشه و هر بار آزاردهنده و ناراحتکننده هست. فرزند شما در ایجاد این شرایط اصلا دخیل نبوده. همونطور که همسرتون هم به عنوان یک بچه در بیکاری پدرش، شرایطی که وجود داشته و دعواهای پدر و مادرش دخیل نبوده. شاید اگر از این زاویه هم نگاه کنید، بیشتر همسرتون رو درک کنید و دلتون کمی آرومتر بشه.
همسر شما هم مثل هر انسان دیگری طبیعتا دوست داره که زندگی آروم و شادی رو تجربه بکنه. ولی گاهی ممکنه ما راه رسیدن به خواستههامون رو بلد نباشیم. هر کدوم از ما احتمالا کاستیها و نقایصی در اخلاق و رفتارمون داریم و اصطلاحا هیچکدوممون گل بی خار نیستیم. ولی واقعا تمام وجود همسر شما بیملاحظگی و تنبلی و عیب و ایراده؟ ایشون هیچ ویژگی خوبی ندارن؟
میدونم ممکنه براتون سخت باشه اما پیشنهادم به شما این هست که گاهی هم در کنار این خصوصیات منفی، به سایر ویژگیهای همسرتون هم فکر کنید. و اینکه استراتژیتون در برخورد با ایشون رو تغییر بدید. مثلا اگر عصبانی شدید، مثل قبل نایستید به دعوا کردن. فقط بگید که عصبانی هستید و بعدا صحبت میکنید. اتاق رو ترک کنید و سرتون رو به کار دیگری گرم کنید. میتونید مهارتهای کنترل خشم رو در اینترنت سرچ کنید و اونها رو تمرین کنید. وقتی که آروم شدید، دربارهی مسالهای که پیش اومده با همسرتون صحبت کنید به شیوهی جدید: لطفا خیلی مراقب باشید که به ایشون بیاحترامی نکنید، تحقیرشون نکنید، سرزنششون نکنید و یا بهشون برچسب نزنید. این کار کمکی به حل مسالهتون نمیکنه.
فقط توضیح بدین از اینکه فلان اتفاق افتاده، چه احساسی دارید؟ مثلا به جای گفتن "چقدر تو بیعرضهای! بهت سپردم اجاق رو به موقع خاموش کنی. این کار رو هم نتونستی درست انجام بدی. غذا رو سوزوندی" میشه گفت "غذا سوخت. خیلی براش زحمت کشیده بودم. خستگی به تنم موند". اینجوری به همسرتون این فرصت رو میدید که احساس شما رو بدونن. و چون هیچ توهین و تحقیری در کار نیست، احتمال اینکه ایشون به شما گوش بدن و درکتون کنن و بهتون حق بدن، میره بالاتر.
در ادامه میتونید درخواستتون رو خیلی شفاف و واضح و محترمانه به همسرتون بگید: اگه ممکنه یادت بره گاز رو خاموش کنی، برای گوشیت الارم بذار عزیزم.
اینجوری شما از یک موقعیتی که میتونه به خشم و داد و فریاد ختم بشه، موقعیتی میسازید که محترمانه حرفتون رو به طرف مقابل بگید. ما هیچکس رو در جهان نمیتونیم تغییر بدیم به جز خودمون. و گاهی وقتا حتی زورمون به خودمون هم نمیرسه. اما اگر تلاش کنیم و این مشقت تغییر کردن رو بپذیریم، به نتایج خوبی میتونیم برسیم.
ممکنه اطرافیان شما چند بار اول نتونن این تغییر شما رو هضم کنن. اما شما ناامید نشید و کماکان با استراتژی جدید پیش برید. و لطفا هر وقت تغییر مثبتی در رفتار همسرتون دیدین، حتی یک تغییر خیلی خیلی کوچیک، نادیده نگیرید. خوشحالی و رضایتتون رو نشون بدید. تشویق شدن منجر به تداوم رفتار مطلوب میشه. و به مرور شما میتونید شاهد این باشید که همسرتون کمکم رفتارشون ملایمتر میشه. و تغییر میکنه. وقتی که بتونید با همسرتون دوست باشید، صمیمی باشید و تحت هر شرایطی احترام همدیگه رو نگه دارید، فضای زندگیتون آرامتر و رابطهتون باکیفیتتر میشه.
با آرزوی آرامش و شادی
پاسخ سلام و وقت بخیر ببنید در ابتدا میگم مجددا سوال خودتون رو بخونید نوع صحبت شما در مورد همسرتون (خیلی بی فرهنگ) این یعنی توهین بخشی از سبک ارتباطی شما با همسرتون هست .برای بهبود وضعیت بچه هاتون ابتدا لا...
مشاجره های زیاد بین پدر و مادر
پاسخ با سلام ميتوانم ناراحتی تان را درک كنم .اينكه پدر شما از شما خواسته كه با مادرتان صحبت كنيد كه كجا هست يا مادرتان به شما گفته كه بايد پدرتان متوجه شود بيانگر يک بازی روانی بين دو نفر است كه تمام تلاشش...
بی قراری شیرخوار بعد از مشاجره والدین
پاسخ با سلام نکته مهم این است که در هنگام بحث و دعوا حتما مراقب شیر خوار باشید در ابتدا بخاطر امنیت جسمی که در این میان آسیب های جدی جسمی او را تهدید می کند و سپس به دلیل امنیت روانی. از طرفی باید بدانید ک...
پاسخ سلام عزیزم. قطعا شنیدن حرفهای تلخ از همسرت برات آزاردهنده و دردناکه. اطلاعات کمی در متن به من دادی. چند سوال در ذهنم ایجاد شد: آیا همسرت قبل از تولد بچه هم عصبی بودن؟ بعد از تولد بچه چه تغییری در رابط...
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید