عزیزم
من نمیگم بری خونشون وآشتی کنی . هیچ کاری رو بدون رضایت انجام نده
من اصلا با خانواده همسرت کاری ندارم ودر موردشون حرفی نمیزنم .
موضوع بحث من همسر شماست. در پیام قبلی گفتین که اصلا از همسرتون خوشتون نمیاد چون بدون رضایت باایشون ازدواج کردین و من هم عرض کردم که بیا تغییر دیدگاه بده و کمی هم به نکات مثبت ایشون فکر کن
در پیام امروزتون چند نکته مثبت از همسرتون دیده میشد اینکه شمارو اجبار نمیکنه همراه ایشون به دیدن خانوادشون برید مهم هست ونشان از این داره که به شما احترام میزاره وارامشتون براش مهمه که حتی خانوادش هم نمیان به منزلتون
به سن همسرتون اشاره نکردید ولی با توجه به اینکه خیلی زود ازدواج کردید ایشون هم باید سنشون کم باشه و طبیعی هست که اوایل زندگی تحت تاثیر والدینشون باشن
به گذشته واتفاقاتش فکر نکنید وتمام تمرکزتون رو بزارید رو خانواده سه نفره خودتون. هیچ کس مهمتر از فرزند وهمسرتون نیست .سعی کنید رابطتون رو باهمسرتون بهتر کنید .شما با بی توجهی که به ایشون دارید بستری رو فراهم کردید که بیشتر به خانوادش وابسته بشه. مردها خواهان توجه و محبت هستند اگر شما این کار رو نکنی همسرتون این خلا عاطفی رو یه جای دیگه پر میکنه منظورم این نیست میره سراغ کسی دیگه ولی این خلا عاطفی اذیتش میکنه
کمی با خودتون صادق باشید وببینید واقعا بعد 8سال پدر دخترتون رو دوس ندارید؟ واقعا ایشون هیچ نکته مثبتی نداره؟
اگر بخواید جدا بشید ایا پشتوانه ای دارید
بنظر بنده مشکل شما با همسرتون به خاطر تجربیات تلخ گذشتست که باعث کدورت بینتون شده
باایشون حرف بزنید بگید که چقدر برای شما مهمه و تلاشش رو برای زندگی میبینید
از بابت اینکه مجبورتون نمیکنه به دیدار خانوادش برید ازش تشکر کنید وبگید ممنون که شرایطم رو درک میکنی ولی هیچ وقت بدگویی خانوادش رو نکنید وبی احترامی نکنید . گاهی جویای احوالشون بشید وبگید پدرومادرت برای من قابل احترامن ولی من برای حفظ حرمت ها نمیرم منزلشون وگرنه برای من مهمن که سالم وسلامت باشن
مطمعن باشید که همسرتون این مطالب رو به گوش خانوادش میرسونه اگر هم نگه حداقل متوجه میشه مشکل از همسرش نیست واز شما دلخور نمیشه
دوست عزیز یادتون باشه دوای دردهای این چنینی فقط محبت هست. با محبت کردن میتونید نگاه آدمها رو نسبت به خودتون تغییر بدید
موفق باشید
تجربه شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید