2794
سلام خانوم دشتى عزیز راستش من تو وضعیت بسیار بدى گیرکردم واقعا به کمکتون نیاز دارم من متولد ٦٦ و همسرم متولد ٦٢ است ویه پسر ٦ساله دارم سال ٨٧ هم ازدواج کردم قبل از ازدواجم با همسرم دوست بودم ٤سال کاملا اخلاقشون رو میدونستم منتها چون دوسش داشتم زیاد باهاش ازدواج کردم درتمام این مدت ٨سال شوهرم بسیار قهر میکرد سر کوچکترین مسائل و حتى قهرهاى طولانى و در زمان دعوا و قهر هم همیشه بددهن بود و به خودم و خانوادم توهین میکرد و من همیشه سکوت میکردم چون اگه ج میدادم بدتز میشد پس ترجیح میدادم سکوت کنم و شوهرم تمام این مدت از سکوت من استفاده میکرد و همیشه به همون منوال پیش میرفت درسته که هرازگاهى هم من مقصر بودم و عذرخواهى میکرد م منتها ٨٠درصد دعواها از سمت ایشون بود و من همیشه باید اینقد خواهش م التماس میکردم تا مدت ها که کوتاه بیاد و خودش تا حالا هیچوقت اشتباهاتشو نپذیرفته و هیچوقت هم حاضر نشده بشینیم در مورد مشکلاتمون صحبت کنیم و همیشه هم منو مقصر میدونه بگذریم از صبورى و تحمل من درتمام این مدت تا اینکه پارسال ما رفتیم خارج از کشور به خاطر مشکلى که واسه شوهرم پیش اومد یکسال اونجا بودیم تا قبل از عید امسال که شوهرم از کسى پول میخواست و اون طرف به پدر من گفت که مشکلشون رو حل کنه شوهر منم که میخواست با دعوا و شکایت پولشو بگیره پدرم بهشون گفتن که من سعى میکنم با زبون نرم ازشون بگیرم تو هم شکایت نکن و قول داد که بگیره منتها نزدیک به دو هفته تمام که پدرم میرفتن دفتر این اقا نتونست بگیره و خانوادمم قرار بود بیان پیش ما واسه عید که چون نتونست پولشو بگیره یه دعواى بزرگ راه انداخت و همه چى رو قروقاطى کرد و منو تهدید میکرد و گفت که اصن خانوادم نیان منم که دیگه واقعا تحملم تموم شده بود بدون اجازه اون از اونجا با پسرم اومدم ایران و وقتى رسیدم گفتم من خسته شده بودمو اومدم ایران وقتى فهمید خیلى بهش فشار اومده بود و هرچى ز میزد ج نمیدادم تا اینکه ز زد به پدرم و هرچى فحش ناموسى و زشت بود بهشون داد و خودش هم با اینکه میدونست اگه بیاد ایران واسش دردسر میشه اومد و بعد از چندروز مامور گرفتش چون ممنوع الخروج بود به این دلیل که برادرشون یه بار خلاف داشتن و چون همسر من در دبى به طرفى که میخواست باز بیاره پول داده بود پاش گیر افتاده بود ایران هم که اومد گفت تو فرار کردى و بچمو دزدیدى و نزاشت پسرم رو تا ٤روز ببینم تا اینکه گرفتنش الان من موندم و بلاتکلیفى هم دلم میخواد جدا شم هم دوسش دارم هنوز اینم بگم که شوهرم دست بزن هم داشت و حتى گاهى نمیزاشت از خونه بیرون برم تا مدتى الان هم مدام از اونجا ز میزنه فحش میده که من باغث شدم این اتفاق بیفته و میگه برو دادخواست طلاق بده خانوم دشتى توروخدا راهنماییم کنید خانوادم هم مخالف هستن که من برگردم به زندگى
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز بنظر میرسه در شرایطی قرار گرفته اید که نمیتوانید منطقی تصمیم بگیرید وبیشتر از روی احساس رفتار میکنید. از یک طرف بدون اینکه به همسرتان بگویید به ایران آمدید و جواب تماس های ایشان را ندادید و از طرفی الان که ایشان میخواهند جدا بشوید میگویید دوستش دارید شما به تنهایی نمیتوانید تصمیم بگیرید ونیاز به راهنمایی یک مشاور دارید تا زندگیتان از همه جوانب بررسی شود .اگر همسر شما دست بزن دارند ونمیتوانند خشمشان را مدیریت کنند واز طرفی خودشان از شما میخواهند که دادخواست طلاق دهید بهتر است احساسات را کنار گذاشته ومنطقی تصمیم بگیرید به عنوان همسرشان به ملاقاتشان بروید و با ایشان صحبت کنید با پیغام و تهدید نمیتوان صحبت کرد وتصمیم گرفت اگر تمایل دارند جدا بشوید تکلیف حضانت پسرتان را روشن کنید و مسائل را باهم مطرح کنید بنظر هر دو شما در به وجود آمدن این شرایط نقش داشتید لکن دست به زن داشتن همسرتان وحبس کردنتان در منزل موضوعیست که نباید نادیده بگیرید توصیه میکنم مشورت حضوری با یک مشاور داشته باشید

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

گیرکردن برسردوراهی طلاق وادامه دادن

پاسخ سلام دوست عزیز دوران عقد و نامزدی برای شناخت بیشتر زوجین از همدیگر است . اینکه هر عقدی حتما باید به ازدواج ختم شود اشتباه است مشکل شما و همسرتان بخاطر نوع رفتار و تفاوت دیدگاهتان است . توصیه میکنم ح...

گیرکردن شیر در گلوی نوزاد

پاسخ اگه معاینه طبیعی بوده.قبل از شیردهی قطره کلرید سدیم بچکونید داخل دماغش و شبها بخور سرد بگذارید.انگشتتان را روی سر سینه فشار بدید که جهش نکنه در دهان و یا گاهی اول سینه رو بدوشید.

سلام خانم دشتی ببخشید دوباره مزاحمتون شدم.به کمکتون خیلی نیاز دارم.دیشب موقع رالطمون نمیدونم چرا خیل

پاسخ دوست عزیز رابطه زناشویی برای شما وهمسرتون بیشتر شبیه یک عمل فیزیکی شده و هیچ کدوم از این رابطه لذت نمیبرید اینکه میفرمایید درد داشتید احتمالا به این علت بوده که شما تحریک نشدید در نتیجه نتونستید باهمس...

خانم مجرب لطفا شما جواب بدید من به کمکتون احتیاج دارم

پاسخ دوست عزیز الان وقت گفتن و هیاهو نیست.به زمان بیشتری نیاز دارید.کاملا ذهنیت شما با اینکه هنوز چیزی مشخص نیست کاملا درست هست.قبل از گفتن دانسته ها شواهد محکم تری لازم هست.اگر مساله و بی وفایی و خطا باشد...