سلام خدمت شما و ممنون از اينکه مشکل تان را با ما در ميان گذاشتيد،
به سن خودتان و همسرتان اشاره ای نکرده ايد. در عين حال، در مورد مشکل تان، دو احتمال به نظر می رسد.
اول اينکه با توجه به سختی های زياد دوران بارداری اول و مشکلات پس از آن، ممکن است افسرده شده باشيد و اين افسردگی تا کنون ادامه پيدا کرده باشد. افراد در وضعيت افسردگی، نااميد و بدبين می شوند و دائم به گذشته فکر می کنند و نمی توانند از لحظه لذت ببرند. احتمال دوم اين است که انتظارات و نيازهای برآورده نشده ای از همسرتان داريد (غير از آنچه در مورد بارداری و زايمان اول بيان فرموديد) که حتی هنوز هم آنها را به زبان نياورده ايد و با بدرفتاری تان می خواهيد او را «مجازات» کرده باشيد. در صحبت هايتان اشاره فرموده بوديد که "من مغرورم و ازش حمايت نمی خوام..." اين جمله، بوی سلامت نمی دهد و بيمارگونه است. غرور هيچ ربطی به اين ندارد که ما خواسته هايمان را با ديگران مطرح نکنيم يا حمايت نخواهيم. اگر غرور را به عزت نفس تعبير می کنيد، معنايش اين است که به خودتان احترام بگذاريد و به خودتان و ديگران اجازه دهيد تا نيازهايتان را برآورده سازند. اما معنای غرور، سکوت کردن در برابر احتياجات خود نيست.
يادمان باشد که مبنای ازدواج، احساس نياز است. چون ما نيازهايی داريم که خودمان به تنهايی نمی توانيم همه آنها را برآورده نمائيم، با فرد ديگری ازدواج می کنيم تا با کمک يگديگر، بتوانيم نيازهای يکديگر را برطرف کنيم. همه آدم ها نياز دارند. اين، غير قابل انکار است و ربطی به "غرور" ندارد.
به هر حال، مشکل شما از هر يک از دو شکل کلی بالا که باشد، لازم است حتماً به مشاور يا روان شناس مراجعه بفرماييد و به صورت تخصصی مسئله تان راحل کنيد.
موفق باشيد.
سلام عزيزم. من کاملا تو را متوجه ميشم، من ارشد روانشناسی دارم، ولی فكر ميكنم تجربه بهتر از مدرک هست، من هم زمانی دچاره مشكل تو شده بودم ، فقط با يه چيز ميتونی به خودت و زندگيت كمک كنی و اونم گذشت هست به خاطر اينكه تو لايق آرامشی، به خاطر آرامش خودت ازش بگذر فكر كن اصلا اون يه شوهر ديگه بوده كه مرده، و الآن تو بايه نفر ديگه زندگی ميكنی، ميدونم سخته ولی شدنيه ، تو بگذر ببين زندگيت گلستان ميشه، به خاطر خدا و خودت بگذر ازش و به معنای واقعی ببخشش، اين رفتارهای اون زيبا بوده اگه تو اونا زيبا ببينی، كارهای اون پله ای بوده برای رسيدن تو به كمال، مطمئن باش خدا از ثانيه هايی كه زجر كشيدی نميگذره و همه ی اينها برای تو اجرهايی از طلا و كاخهای بهشتی شده و تو هيچ چيز را ازدست ندادی، اگه نگاه را عوض كنی و اين سختی هايی كه كشيدی را زيبا ببينی، اگه بدونی چقدر با كشيدن اين سختی ها پاک شدی و درجت بالا رفته دلت ميخواست بقيه ی زندگيت را هم به همون حالت قبلی بگذرونی، اين دنيا فانی و گذراست، تو ميتونی با گذشت حتی آدم شوهرها را هم از رفتارشون پشيمون كنی، مطمئن باش هر كس اشتباه رفتار ميكنه خودش ميدونه، و تو با گذشتت كوچيک كه نميشی هيچ ، ارزش و مقامت اول پيش خدا و بعد پيش خلق خدا به بالاترين درجه ميرسه، به اين ديد و اعتقاد برو جلو ديگه از همه چيز لذت ميبری. موفق و شاد و سلامت باشی
سلام انیسه جان یه دنیا ممنون از دلگرمیت باور کن حرفات خیلی بهم آرامش داد خواهر گلم مرسی که انقدر خوب منو درک کردی یه دنیا ممنون از اینکه وقتتو واسه من گذاشتی و راهنماییم کردی آبجی گلم از این به بعد سعی میکنم هرچی که نوشتی رو اجرا کنم برام دعا کن بتونم به آرامش برسم بازم ممنون دوست گلم😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘😘💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖