2794

با سلام و روز بارانی بخیر. من یکم افسرگی گرفته ام. 14 ماهه ازدواج کردم. پنج ماهه که خیلی بی انگیزه و خسته و بی روحیه هستم. به شوهرمم خیلی علاقه ندارم چون الان انگار به فکر روحیه من نیست. آخر هفته ها که پسرش میاد پیشش میبرتش استخر. جمعه شب که پسرش میره استراحتش با منه و من اون موقع خیلی بی روحیه هستم ولی اون خیلی هنر کنه منو میبره میدون شهر ری پیاده روی. اینم شد گردش? احساس جوونی نمیکنم. 25 سالمه ازدواج مجدد کرده ام. نقاش سیاه قلم هستم. محلمون خیلی پایین تر از محل خانوادمه و نمیتونیم بالاتر بریم. وقتی ار خونه میزنم بیرون حالم بدتر میشه چون که افراد اینجا هیز و فضول هستند . و بی فرهنگند. مادرشوهرم نزدیکمونه ولی میرم اونجا پشیمون میشم چون همش باید کار کنم. یه چایی به زور برام میذاره. میگه کمر درد دارم. من هیچ کس رو ندارم باهاش درد و دل کنم. اگه مشاور حضوری خوب میشناسید کمک کنید . میخوام با شوهرمم مشاور برم. قبلا هم بچه دوست داشتم الان نه.  کمکم کنید.

اطلاعات تکمیلی

سن 25 جنسیت زن شغل خاندار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

باسلام 

دوست عزيز ظاهرا از تمام شرايطی كه در زندگی داريد ناراضی هستيد و اينكه تمام اين شرايط ، شرايطی هستند كه شما از قبل از ازدواجتون با اين آقا ازشون با خبر بوديد و نكته جالب توجه اينكه با وجود آگاهی از اين شرايط چرا حاضر به ازدواج با اين آقا شديد . من فكر ميكنم شما انتخابی كرديد كه حاضر نيستيد مسئوليت اون رو بپذيريد. يعنی متاسفانه انتظارات و توقعات غير واقع بينانه از زندگی و همسرتون داريد . البته شما ميتونيد به جای شكايت از شرايط موجود انتظارات و توقعات معقولتون رو با همسرتون درميون بزاريد و خواسته هاتون رو از ايشون داشته باشيد بهترين راه برای صحبت كردن و درخواست كردن گفتگوی بالغانه است يعنی بدون نق زدن ، بهانه گيری ، لج كردن ،تلافی كردن ، زخم زبان و .....كه موانع يک ارتباط سالم و موثر هستند در مورد خواسته ها و توقعاتتون با همسرتون صحبت كنيد . سعی كنيد موقع صحبت كردن از ضمير" من " به جای ضمير "تو" استفاده كنيد مثلا من دوست دارم آخر هفته ها بريم سينما، پارک ، رستوران ... چون باعث ميشه روحيه ام خيلی خوب بشه انرژی بگيرم و حس خوبی داشته باشم و... يعنی شما شفاف و واضح بدون هيچ پارازيت ارتباطی خواسته تون رو مطرح ميكنيد و همسرتون رو متوجه خواسته تون ميكنيد و اما در مورد پسر همسرتون ايشون نسبت به پسرشون مسئول هستن و شما نبايد ارتباط اونها رو وارد ارتباط زناشويی خودتون كنيد و اينطوری فكر كنيد كه مثلا پنج شنبه برای اون انرژی ميزاره و جمعه برای من خسته است اينطوری انگار وارد يک معامله شديد و مسلما اين ديدگاه غلطه . سعی كنيد با همسرتون همدل باشيد و از زاويه ديد ايشون به مسايل نگاه كنيد . اگر بتونيد انتظاراتتون رو تعديل كنيد و خودتون رو با شرايط واقعی زندگی سازگار كنيد احساستون خوب خواهد شد ولی تا زمانيكه از يک زندگی واقعی توقعات آرمانی داشته باشيد حال خوب رو تجربه نخواهيد كرد .

ضمنا متاسفانه مشاور خاصی رو نميتونم بهتون معرفی كنم ولی اگر از همكاران بخواهيد حتما شما رو راهنمايی ميكنند.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha