2794

مشکلات با رفتار پدر و مادرم

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 88 بازدید 2 تبادل تجربه

سلام. من از وقتی یادم میاد پدر و مادرم پسر دوست بودن هیچ وقت واسه دخترهاشون ارزش نمیذاشتند مثلا سه تا از خواهرهای من و دوتا از برادرهام ازدواج کردند عروسهامون بزرگه پشت سر خانواده ما چند سال پیش حرفهای زشتی زده بود وقتی به گوش شوهرش و ما رسید باهاش دعوا کردیم البته فقط شوهرش و من و یکی از خواهرهام ولی پدر و مادرم اصلا از دهنشون یه کلمه حرف بیرون نیومد هیچی داشتن ما رو نگاه میکردن و میخندیدن اون یکی عروس هم که کلا فوق العاده آدم بی ادب و بددهنی هست یک بار زنگ زده بود به یکی از خواهرهام باهاش دعوا کرده بود و فحش های خیلی زشت و رکیک و ناموسی داده بود شوهرش هم کنارش بود ولی هیچی بهش نگفته بود . یک بار دیگه زنگ زده بود به اون یکی داداشمم با اون دعواش شده بود و باز هم هرچی فحش زشت و ناموسی و رکیک که تونسته بود به داداشم گفته بود چند ماه پیش سر بچه هاش با کفش اومد توی خونه ما و هرچی میتونست بار من و خواهرم کرد و رفت . ولی توی تموم این قضایا دریغ از یک بار دعوا کردن پدر و مادرم با این خانم و یه کلمه حرف که از دهنشون دربیاد و از من و خواهرهام یا داداشم حمایت کنن اصلا انگار نه انگار تازه دعوتش میکنن و شام و ناهار درست میکنن براش من کلا با این عروس مون قطع رابطه کردم اصلا باهاش حرف نمیزنم دیگه هرچی هم به داداشم میگیم طلاقش بده فقط به خاطر اینکه این خانم کارمند و حقوق بگیر طلاقش نمیده فقط به خاطر پولش داره باهاش زندگی میکنه و خودش و مارو هم تا جایی که تونسته پیش زنش و خانواده زنش تحقیر و بی احترام کرده داداشم کلا هیچی براش مهم نیست خانواده زنش بدترین فحش های ناموسی رو هم بهش دادن ولی اصلا هیچی روش اثر نداره نمیدونم واقعا داداش من چیزی به اسم غیرت داره تو وجودش؟ تازه چون من دیگه با زنش حرف نمیزنم از من طلبکاره! و به من کم محلی میکنه! ولی بنده خدا شوهرخواهرهام تا کوچکترین حرفی بزنن مامان و بابام دیگه خونه خواهرام نمیرن و دیگه هم دعوتشون نمیکنن و تازه کلی هم پشت سر خواهرهام حرف میزنن داداشم توی خونه هیچ کمکی نمیکنه ولی خواهرهام هرجور کمک اقتصادی که از دستشون بربیاد انجام میدن. هرچی من دعوا میکنم و میگم چرا هیچی به عروسمون نمیگین اصلا واسشون مهم نیست و تا شوهر خواهرها حرف کوچیکی میزنن اینجوری رفتار میکنید اعتقادشون اینه که دختر مال مردم و پسر مال خودمون به خدا من الان که 28 سال دارم تموم عمر از این رفتارهای پدر و مادرم زجر کشیدم من دختر کوچیک هستم خواهرام میگن ما وقتی بچه بودیم مامان بهمون میگفت شما نیاید جلو شام بخورید غذا کمه بذارید داداشتون بخوره! یکی از خواهرهام به خاطر تغذیه بدی که داشته دچار مشکلات کم خونی و قلب شده! خلاصه که از رفتار پدر و مادرم خیلی ناراحتم بعضی وقتها با خدا درد و دل میکنم میگم خدایا کاش اصلا پدر و مادر نداشتم و اینجوری حداقل میگفتم پدر و مادر ندارم ولی این پدر و مادر چیه نصیب ما کردی آخه گناه ما چی بوده ! میدونم حرفام شاید مصداق ناشکری باشه ولی وقتی پدر و مادر بقیه رو می‌بینم خیلی غصه می خورم، بابام عروس هاشو از دخترهاش بیشتر دوست داره مامانم هم برادرزاده های خودش رو از بچه هاش بیشتر دوست داره و جفتشون برادرهای مارو از دخترهاشون بیشتر دوست دارند در صورتی که برادرهام هر ادا و اطوار و دردسری که فکرش رو بکنید سر پدر و مادر و ماها درآوردند ،حتی وایسادن تو روی پدرم و بهش فحش میدن ولی بازم هیچی بهشون نمیگن، به خدا واقعا عصبی شدم و دارم خودخوری میکنم یعنی ساعت نیست من به این کارهای پدر و مادرم و رفتارهای اون داداشم و زنش فکر نکنم اینقدر همش فکرهای بد و عصبی میاد توی ذهنم فکرهای منفی همش میگم منم ازدواج کنم دو روز دیگه پدر و مادرم با منم اینجوری رفتار میکنن همش فکر میکنم این عروسمون بعد ازدواج من کلی میره پیش خانواده همسرم غیبت منو میکنه و حرف درمیاره آخه واسه اون یکی خواهرام این کارو کرده و رفته حسابی غیبتشون رو پیش خانواده همسراشون کرده من وقتی اینارو فهمیدم رفتم به پدر و مادرم گفتم مادرم که اصلا هیچ واکنشی نشون نداد ولی پدرم میگه نه اون اینجوری نیست اون خوبه کلا عروسهاش هرکاری بکنن بازم خوبن و اصلا تحت هیچ شرایطی پشت شون رو ول نمیکنه . شاید الان بگین من فقط یک جانبه دارم قضاوت میکنم حتما ماهم کاری کردیم که عروسمون اینجوری میکنه ولی چی بگم این آدم حتی خانواده خودش هم قبولش ندارن به خدا قسم میخورم کمبود داره خواواده اون هم فوق العاده پسر پرست هستن یه دونه تک پسر دارن و یه زن داداش داره اون بدترین رفتارهارو باهاشون کرده اینم فکر میکنه چون عروسه حق داره هرکاری با ما بکنه احساس میکنم هیچ حامی و تکیه گاهی ندارم احساس پوچی بهم دست داده از دست پدر و مادر و از دست رفتارهای داداشم و از دست زنش کلا پدر و مادرم خیلی آدم های بی مسئولیتی هستن توی زندگی هیچوقت هیچ حس مسئولیتی در قبال بچه هاشون نداشتن، متاسفانه توی خونه ما پدر و مادر به جای اینکه بزرگتری کنن و عامل صلح و آشتی توی خونه باشن و خانواده رو دور هم جمع کنن خودشون با لج بازی هاشون باعث قهر بین بقیه و با خودشون میشن! شاید باور نکنید پدرم 77 سال مادرم 65 سال داره ولی رفتارشون از بچه ها بدتره ! داداش بزرگم سر رفتارهای پدر و مادرم اینقدر نصیحتشون کرده ولی هیچ تاثیری نداشت اونم قهر کرده و دیگه خونه ما نمیاد، اون یکی خواهرم هم قهر کرده و دیگه نمیاد اینجا، همش به خاطر رفتارهای پدر و مادرم که مثلا بزرگترهای خونه هستن!

لطفا بهم بگین با عروسمون چه رفتاری رو در پیش بگیرم؟ با پدر و مادرم چی؟



اطلاعات تکمیلی

جنسیت زن وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام همراه عزيز ✋🏻

ممنون  از اينكه ما را انتخاب كرديد، شرايط شما را كاملا درک ميكنم  ، چنين فضائی حس امنيت و آسايش را از بين ميبرد و متوجه هستم كه به دنبال راهی هستيد كه آرامش را به خانواده برگردانيد.دوست خوبم فقط شما نيستيد كه با چنين مسأله ای در فضای ارتباطی خود وخانواده تان مواجه هستيداما متاسفانه اين مسأله به اين سادگی نيست كه بدون بررسی های لازم برطرف شود ،اما يک سری نكات برايتان مياورم كه به شما در اين مسأله كمک ميكند.عمده ترين علت عدم رضايت ما از والدين و احساس فاصله زياد بين خودمان و آنها مقايسه ای است كه به صورت ناخودآگاه و بعضا  آگاهانه انجام ميدهيم و در اين قياس والدين خودرا با الگوی ايده آلی كه غالبا حاصل تركيب رفتارهای مورد پسند ما است مقايسه كنيم يادمان باشد هيچ انسانی چه در موقعيت فرزندی و چه والدی كامل نيست بلكه ترکیبی از رفتارهای مثبت و منفی و هنر آن است كه انسان ها را آنگونه كه هستند بپذيريم و دوست داشته باشيم .رفتار والدين ما تابعی ازطبيعت اطراف ماست و اثرگذارترين و مفيدترين تغييرات درهر پديده طبيعت (منجمله رفتار والدين )زمانی حاصل ميشود كه تغيير از نگاه ما و رفتار ما آغازميشود.به عبارتی با تغيير در رفتار خودمان آنها را به بازخورد مطلوب وا داريم.در مورد جوی كه در خانواده تان حاكم است سعی كنيد خود گام اول را برداريد،قدم اول فارغ از همه اختلافات و تنش سعی كنيد درارتباط با اعضای خانواده مثبت انديش باشيد،توصيه ام اين است كه روی نكات مثبت 

خانواده و هريک از اعضای آن تكيه داشته وبا 

برجسته سازی اين نكات به نوعی باعث تشويق افراد خانواده خود برای استمرار و تعميق رفتارها باورهای پسنديده در محيط خانواده شويد .يک اصل كلی در ارتباطات اين است كه انسانهایی كه ارتباطات سالم و درستی با ديگر اعضای خانواده دارند استرس كمتری را تجربه ميكنند و شادتر و راحت تر ميتوانند به خواسته های خود برسند .شما پيش قدم شويد .يک رابطه سالم، گفتگو سالم ميطلبد لذا سعی كنيد با تک تک افراد خانواده خود برسرمسائل گوناگون باملايمت و نرمی سر گفتگو را باز نماييد.توجه داشته باشيد كه هيچ كس دقيقا همان چيزی نيست كه خواهان آن هستيد،گاه ممكن است آنها بااعمالشان شما را نااميدكنند ،یک رابطه سالم به اين معناست كه ديگران را به همان صورتی كه هستند بپذيريد و قصد تغيير آنهارا نداشته باشيد.سعی كنيد از اعضای خانواده خود ايراد نگرفته و سرزنش شان نكنيد.به احساسات منفی و غيرقابل كنترل خود در برابر اعضای خانواده اجازه بروز ندهيد.

از سه صفت كينه ،نفرت ،وخشم به دور باشيد 

در همه حال قدر خوبی های ديگر اعضای خانواده را بدانيد.يادتان باشد كه هر چه بيشتر خوبی های ديگران را ببينيد روابط بهتری با آنها برقرار خواهيد نمود.

ريلكس باشيد زمانی رابه تنهايی بگذرانيد،احساساتتان را يادداشت كنيد چند نفس عميق بكشيد ووقتی كه آرام شديد با آرامش و مهربانی با والدينتان حرف بزنيد.

به آنها بگوييد وقتی به شما توجه نميكنند فكر ميكنيد هيچ اهميت و ارزشی برايشان نداريد .از كلمات غير محترمانه استفاده نكنيد هرگز زبان به شكوه و گلايه از آنها نگشاييد بلكه از آنها تعريف و تمجيد كنيد واز زحماتشان تشكر و قدردانی كنيد.در حضور ديگران از ويژگيهای مثبت آنها تعريف كنيد و سپاسگزار آنها باشيد. هرجا و در هر موقعيتی كه نيازمند كمک شما هستند سريعا و با كمال احترام به كمک آنها بشتابيد .گذشت وافزايش تحمل و پرهيز از مقابله به مثل كنيد :شما بايد با نگاهی به تفاوت سن پدر و مادر و کهولت سن و وضعيت روحی اين دوره وحتی فكر كردن به مشكلات و سختی هايی كه در پرورش و بزرگ كردن شما متوجه پدرومادربوده است قدری آتش خشم و افكار منفی خودتان را نسبت به پدر و مادرتان كاهش دهيد .

مهم ترين  نكته آن است كه هركس به اندازه زحمت و محبتی كه برايمان می كشند شايسته و سزاوار قدردانی ،ستايش و احترام است و لذا پدر ومادر ستودنی ترين عناصر زندگی ما هستند كه احترام در مقابل آنها فضايی نامحدود است. 


                                      شاد و موفق باشيد 🙏🏻🌹

تجربه شما

login captcha

سلامي دوباره به شما همراه عزيز✋🏻

دوست عزيز به خاطر داشته باشيد اين شما هستيد كه بهترين كمک را به خود بكنيد از روش های آرام سازی و ريلكسشن كمک بگيريد . روزانه ١٥تا ٣٠ دقيقه تنفس آهسته و عميق ميتواند به خوبی  به شما كمک كند. تنفس عميق و آهسته حتی ميتواند به شما كمک كند كه بهتر فكر كنيد و در نتيجه ميتوانيد از راه حل هايی بهتری برای مقابله با فشارهای عصبی و خودخوری كه ميكنيد استفاده كنيد.

-وقتی كه شما تحت فشار عصبی قرار داريد، در جای آرام و راحتی دراز بكشيد.

-نفس خود را به مدت ٥ ثانيه نگه داريد و سپس به آرامی و به مدت ٥ ثانيه نفس تان و خارج كنيد (بازدم)

-٥ يا  ٦بار اين كار را تكرار كنيد ،تا زمانی كه احساس آرامش به شما دست دهد.

تامل كن ! به خاطر داشته باش كه آرامش و سلامت ذهن تو مهم تر از هرچيزی ديگری است .اتفاقات پيش آماده را بپذيريد و اينكه چگونه خانواده ايی داريد ، خودتون را بابت آن سرزنش نكنيد به خودتون برای به وجود اومدن احساسات بهتر كمک كنيد به فعاليت های مورد علاقه تون بپردازيد و سعی كنيد خودتون را مشغول فعاليت های لذت بخش و پر انرژی كنيد. هرچه اهداف  و برنامه ريزی بيشتری برای خودتان داشته باشيد كمتر دچار مشكلات عصبی ميشويد . نگرش ها و افكار منفی خودتان را تغيير دهيد ممكن است اين  افكار باعث ميشود خود مسئله را بيشتر از آن چيزی كه هست فاجعه تصور كنيد . مراقب ذهن خود باشيد ، شما تنها كسی هستيد كه ميتوانيد به خودتان كمک كنيد .با مثبت انديشيدن ، انجام مديتيشن تكنيک های تنفسی ،دعا و حتی صحبت در مورد مسائلی كه برايتان ايجاد فشار عصبی  ايجاد ميكند كمک كننده است . سعی كنيد روزانه احساسات تان را به كاغذ منتقل كنيد اين راهی برای رهايی از نگرانی هايی است كه از در ميان گذاشتن مستقيم آنها با ديگران پرهيز ميكنيد .

وقتی شب ها اين  افكار ( در مورد خانواده ) به سراغتون اومد به خودتان بلند بگوييد " ايست"الان وقتش نيست و در ذهن خود تجسم كنيد ،اين افكار استرس زا را در سطل زباله انداختيد .

نفس هاي عميق بكشيد چند ثانيه آن را نگه داريد سپس بيرون دهيد و فقط به نفس كشيدن های خود دقت كنيد ، اين تمرين را در روز چند بار انجام دهيد و هر بار تعداد نفس های خود را بيشتر كنيد، به خصوص زمان هايی كه فشار بيشتريی داريد از تكنيک های تنفس عميق و آرميدگي استفاده كنيد .با خودتان مهربان باشيد . وقتی ما برای جسم و روح خودمون ارزش قائل باشيم ،آرامش بيشتری داريم  .موسيقی بی كلام جهت آرامش قبل از خواب و يا در مواقع اضطراب گوش كنيد .خواب  خوب و كافی داشته باشيد سعی كنيد شبها به موقع بخوابيد. روزانه ورزش كنيد و رژيم غذايی سالم و متعارفی داشته باشيد . با دوستان و آشنايان كارهای تفريحی و سرگرم كننده داشته باشيد. در كلاس های آموزشی خودشناسی شركت كنيد . يک برنامه روزانه منظم ورزش مثل پياده روی ،يوگا،حركات كششی برای خود تنظيم كنيد . نعمت های خود را شمارش كنيد با تفكر بررسی مزايای خود باعث كاهش حس  استرس و نگرانی ودر نتيجه آغاز احساس آرامش خواهيد شد

از حساسيت بيش از حد در هر زمينه بپرهيزيد. ساعت هايی از روز را در اتاق تاريک موزيک بزاريد و دراز بكشيد ،كاملا آزادی رها باشيد . بعد از مدتی ميتوانيد افكار و احساسات تان را كنترل كنيد. نوشتن يادداشت های روزانه  راهی بسيار خوب برای بيان احساسات و مقابله با احساسات منفی است .همچنين يک دفترچه يادداشت سپاسگزاری داشته باشيد .هر بار كه احساس كرديد افكار منفی به سمت شما سرازير شده اند ،به يک تابلو توقف بيانديشيد .اين تصوير باعث ميشود كه افكار منفی از شما دور و افكار مثبت جايگزين شان شود .

🌹شما هم مانند ديگران لایق بهترين ها هستيد🌹

اميدوار باشيد و نگرش مثبت به وقايع داشته باشيد.

اگر فشار عصبی همچنان رو به افزايش بود از يک مشاور وروانشناس حضوری كمک بگيريد  


در آرامش باشيد 🙏🏻🌷

ممنون که وقت گذاشتید 

خانم حسینی عزیز در مورد پدر و مادرم این قصه سر دراز دارد هرچی من بگم هیچکی باورش نمیشه که پدر و مادری اینجوری باشن من مقایسه ای نمیکنم ولی پدر و مادر مسئول بچه هاشون هستن فقط به دنیا آوردن نیست چند وقت پیش مادرم به من میگه تو آخر به شری عرضه نداری بری کار پیدا کنی بعد میگم که مگه فقط منم که کار ندارم خب الان اوضاع همه مردم همینه میگه چرا باید خرج تورو بدیم!؟

پدرم که منبع درآمدی نداره اصلا پول یارانه س که خرج میکنیم کلی هم منت میذارن رو سرمون

 به جایی رسیدم میگم خدایا فقط یک راهی بذار جلوم از این خونه برم.

 از اینکه من پیش قدم برقراری رابطه ای خوب باشم خسته شدم از این همه حق به جانب بودن و همیشه طلبکار بودن بقیه خسته شدم سر دعوای آخری که با زن برادرم داشتیم اصلا مقصر ما نبودیم هیچوقت مقصر دعواها ما نبودیم چون ما اصلا کاری به زندگی شون نداریم باهم دعواشون میشه دعواشون رو میارن تو خونه ما بعدم یکی از مارو مقصر میکنن خودشون میرن آشتی میکنن بعدم از ما طلبکار میشن مثلا الان داداش من از ما طلبکار و با من دیگه حرف نمیزنه به خدا بعضی وقت ها میگم چجوری کسی میتونه اینقد پررو و حق به جانب باشه

 اونها میتونن آدم های بیخیالی باشن من نمیتونم 

کلا من خیلی آدم حرص و جوشی هستم بعضی وقتا اینقدر حرص میخورم و خودخوری میکنم و عصبی میشم که سمت چپ پشتم و دست چپم درد میگیره

 وقتی تمام اتفاقاتی که تو تموم عمرم تو خونواده تجربه کردم 

 بهترین نتیجه رو تو این میبینم که سعی کنم خودم رو بزنم به بیخیالی به همون ندیدن و نفهمیدن به کوچه علی چپ به هرچی که باعث بشه اینقدر حرص نخورم اینقدر دچار حمله عصبی به شدتی نشم که پشتم درد بگیره اینقدر خودخوری نکنم دلم میخواد یاد بگیرم یک ذره بیخیال باشم دلم میخواد واسه اعصابم ارزش بذارم و کمتر اینجوری به خودم و به اعصابم فشار بیارم اینجوری که من پیش میرم فکر کنم چند سال دیگه دچار ام اس میشم 

راه حلی میذارین جلوم که بتونم تمرینش کنم و به مرور اینقدر حرص نخورم و بیخیال باشم و فقط رو آرامش خودم کار کنم؟

ممنون میشم ازتون مرسی