2794

با سلام . من ۲۷ سالمه نزدیک ۴ ساله که ازدواج کردم اول زندگیمون مشکلی نداشتیم حتی شوهرم بعضی وقتها حمایتمم میکرد توی بعضی مسائل ولی از وقتی حامله شدم زندگیم کلا تغییر کرد از وقتی که شوهرم توی آژانس مسافربری مشغول به کار شد یه دونه هم پسر ۱/۵ساله داریم بازم از دیروز شروع شد یه خانوم از ماه هفتم بارداریم چند بار با دو خط  متفاوت داره به همسرم زنگ‌ میزنه‌ دوبارم اس هاشو دیدم که یک بارشو اون زده بود که دیگه بخواستت که میرسی منو ول میکنی که فکر کنم رابطه رو میگه دومین بارم که همسرم بهش فرستاده بود توی خونم خوابیدم بعد که بهش میگم کیه ، کتمان میکنه میگه دوستم گوشیم رو گرفت زنگ زد شاید از دوستهای اونه من الان موندم چیکار کنم اینم بگم شوهرم به شدت بد دهنه آخرین باری که دعوامون شد یه فحش خیلی بد به خانوادم داد که واسه همین ازش زده شدم چون خودمم رفتم سونوگرافی گفت کیست داری واسه همین فقط لکه بینی دارم پولم نمیده که برم دکتر یا ببره آخه نمیذاره تنهایی برم بیرون اون فحش و کیستم باعث سردی جنسی بینمون شده و خونه هم هیچی نمیخره تا ده بار نگم فقط واسه خاطر بچم و و خانوادم موندم آخه من چون ازدواج دوممه نمیخوام خانوادم سرشکسته بشند ازدواج قبلیمم چون طرف از لحاظ جنسی مشکل داشت بعد عقد تفاهمی کات کردیم حالا ممنون میشم یه راهی جلوم بذارید احساس میکنم دوستم نداره .


اطلاعات تکمیلی

سن ۲۷ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام خدمت شما و ممنون از اينکه مشکل تان را با ما در ميان گذاشتيد،
با توجه به آنچه بيان فرموديد، بنده اطمينانی ندارم که واقعاً پای خيانتی در کار باشد. اما قطعاً مشکلات رفتاری مشترکی بين شما و همسرتان وجود دارد که کار را به اينجا رسانده است. اين مشکلات را به صورت يکطرفه يا ناگهانی مثلاً با دارو، جادو، يا مطالعه يکی دو کتاب نمی شود حل کرد.
لازم است که برای حل مشکلات تان، به مشاور يا روان شناس مراجعه بفرماييد. اگر همراه با همسر باشد، چه بهتر. اگر ايشان نيامد، خودتان تنهايی برويد. از همسايه و فاميل هم راهنمايی نگيريد. به من نگوييد "پول ندارم" يا "نمی توانم". برای حل مسئله بايد جدی بود و جدی رفتار کرد. مشکل، خود به خود يا به دنبال يک «معجزه» حل نمی شود. اگر پول نداريد، چيزی را بفروشيد و پول مشاوره را جور کنيد! اگر خدای ناکرده، فرزند دلبندتان دچار بيماری سختی شود، چه کار می کنيد؟ حال، همان رفتار و همان جديت را در مورد خودتان هم اعمال کنيد.
ضمناً جدايی هميشه آخرين راه حل است و در صورتی می توانيد به آن فکر کنيد که کليه راه های ممکن امتحان شده باشند و به نتيجه نرسيده باشند. از خودتان بپرسيد که چه راه هايی را تا به حال امتحان کرده ايد؟
از طرف ديگر، اين استدلال هم که "به خاطر شرمنده نشدن خانواده ام، مجبورم به اين زندگی ادامه بدهم"، کاملاً خطاست. اينکه ازدواج قبلی داشته ايد، نبايد باعث شود خود را به عنوان «جنس دست دوم» در نظر بگيريد! اگر احساس شما نسبت به خودتان اين باشد، ديگران هم بهايی بيشتر از آن به شما نخواهند داد!
لذا حتماً درباره مقوله «عزت نفس» مطالعه بفرماييد.
و به مشاور مراجعه بفرماييد.
موفق باشيد.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha